کتاب ها و نسک های باستان, معماری کاخ ها و ساختمان ها در عهد باستان

شهرسازی و معماری در شاهنامه

شهرسازي و ساكن شدن در جايي از مراحل تكامل اجتماعي هر هازماني (:جامعه اي) است.شهرسازي و معماري در شاهنامه ،نخستين بار به فرمان جمشيد اجرا شد.وي به ديوان فرمان داد تا آب و خاك را با هم بياميزند و خشت بزنند و با سنگ و گچ ديوار بسازند و بر پايه مهندسي از روي نقشه ،گرمابه و كاخ هاي بلند بسازند.

از ديد تاريخي ،شهرهاي چون جيرفت،سيلك،مارليك و شهرهاي باستاني ديگر با بيش از هفت هزار سال پيشينه تاريخي،شاهكارهايي از شهرسازي و معماري ايرانيان و نشان از پيشرفت آنان در اين زمينه دارد.

در ونديداد آمده است كه اهورامزدا از جم خواست سكونتگاه هايي چهارگوش كه درازاي هر بر آن به اندازه يك ميدان اسب باشد،بسازد و به اندازه ي هزار گام آب در آن انبار كند و بازاري بسازد و خانه هايي با اتاق ها و ستون ها و ديوارها و حصارها و از تخمه ي مردان و زنان و حيوانات و گياهان و درختان و…در آن جاي دهد تا هنگام رسيدن سرماي سخت،نژادها از بين نروند….پس جمشيد آنرا به سه بخش كرد؛
در بخش نخست هزار تن ،در بخش مياني ششصد تن و در بخش پاياني سيصد تن را جاي داد.

اين شيوه چهارگوش سازي شهرها يكي از نمونه هاي بسيار مهم شهرسازي در ايران باستان است كه در سده هاي پس از آن نيز كاربرد بسيار داشته و كم و بيش تا آغاز زمان قاجار بكار ميرفته است؛
به ويژه در زمان باستان چهارتاقي را روي نقشه اي چهارگوش مي ساختند و همين روش در فضاهاي بيروني نيز بكار ميرفته است؛بدين روش شهر داراي سه بخش:
كهندژ در مركز ،شارستان در پيرامون آن و ربض در پيرامون شارستان ساخته ميشده است.

در چند شهري نيز كه در شاهنامه به ساختن آن اشاره شده است،اين كهن الگو بكار گرفته شده و آنچه از بخش بندي فضاهاي شارستان در آن ياد شده است،بيشتر به شهرهاي ساسانيان مي ماند؛چرا كه آگاهي هاي بيشتري در دسترس فردوسي بوده است.
در ساخت شهرها به دو نكته بايد توجه ميشد؛نخست برآورده سازي آب مورد نياز ساكنان شهر به ويژه در جاهاي گرمسير و جنوبي ايران بود كه تا امروز نيز يكي از مهمترين ويژگي هاي ادامه زندگي در آنهاست.در ساخت دارابگرد در شاهنامه بدين مهم اشاره شده است:

چو بگشايد داننده زان آب بند        يكي شهر فرمود بس سودمند

دوم امنيت شهر بوده است ؛از همين روي در پيرامون بسياري از شهرها،ديوارهاي بلند و استوار با چندين دروازه ميساختند تا از يورش دشمنان در امان باشند.پس از آن ساختن آتشكده در مكاني سپند،كه ممكن بود در مركز شهر باشد يا بر بالاي كوه يا در كنار چشمه،سپس يك يا چند بازار ،كه در شهرهاي بزرگ بازارهاي تخصصي چون بازار آهنگران نيز وجود داشته است:

چو بگشاد لب هردو بشتافتند        به بازار آهنگـــران تافتـند

همچنين در شهر يك يا چند ميدان بزرگ با كاركردهاي گوناگون وجود داشته كه كاخ پادشاه،آتشكده ،بازار و گلشن و بوستاني در آن قرار داشت.در شاهنامه به ميداني اشاره شده است كه كاخي بلند با ايوان در كنار آن قرار داشته و باغ و گلشني نيز در كنار آن بوده است كمابيش شبيه به ميدان نقش جهان(كه داراي ايواني است كه بزرگان از آن برگزاري جشنها و مراسم ديگر را مي ديدند و در پشت آن باغها و سكونتگاه ها ساخته شده اند و در كنار آن بازار ومسجد).

اما اگر خواهان آمد و شد مردم در تمام شبانه روز نبودند ،كاخ را در ارگي ميساختند كه فضاي آييني از آن جدا باشد؛همچنين ميدان هايي براي رسيدگي به كارهاي اجتماعي و دادخواهي مردم:

به ميدان شده بامداد پگاه       برفتي كسي كو بدي دادخواه

يا ميداني ويژه چوگان بازي و گاهي ميداني ويژه اعدام.
در بخشهايي از شاهنامه به همسايگي آتشكده ها با مراكز مهم شهري اشاره شده است كه شايد اين الگو در شهرهاي ساسانيان بوده است.ساختن برخي از شهرها را به پادشاهان باستاني نسبت ميدهند،مانند ساخت استخر،دباوند و بلخ به كيومرس،ساخت بابل،شوش و تستر و ري به هوشنگ،و مرو و بسياري از شهرها و آتشكده هاي ديگر به تهمورس.

در شاهنامه ساخته شدن چند شهر مانند خره اردشير،داراب گرد ،سياوش گرد ،ايوان مداين ، زيب خسرو و شارستان سورسان آمده است كه به آنها اشاره خواهيم كرد.

منبع:

نریمان ساسانی ؛ تاریخ فا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *