تاریخ و تمدن ایران باستان, دین و آیین زرتشت

زرتشتیان آتش پرست نیستند!!! قبله زرتشتیان به سوی نور است…

براي بسياري از مردم ، اعم از عامي و فرهيخته اين پرسش مطرح است كه چرا زرتشتيان به هنگام نماز و نيايش رو به فروغ و روشنايي مي نمايند؟
آنچه كه در اين نوشتار آمده ، چكيده نكاتي است كه به هنگامه اي گوناگون نوشته يا گفته شده و هدفشان اين بوده كه توجه زرتشتيان را ، به ويژه به هنگام نماز و نيايش ، به سوي نور و فروغ روشن سازد.
هنگامي كه نمازگزار ، در برابر نور و فروغ آتش ، آفتاب ، چراغ ، شمع ، آذرخش ، ماه و ستاره و ديگر فروغها ، به نيايش اهورامزدا مي پردازد مي داند كه اهورامزدا نيازي به نماز نيست ، بلكه خود نياز دارد تا با نيايش و نماز ، روان و درون خود را پاك و شادمان ساخته و به آن نيروي پرواز داده و تنگخانه دل را به فروغ اهورايي روشن سازد ؛ كما اينكه اشوزرتشت ، تن و روان ، و نيز انديشه نيك و همه نيروي خود را به پيشگاه اهورامزدا نياز ميكند.

اگر اشوزرتشت در گاتها ( سروده های آموزندۀ زرتشت ) ، اين سرودهاي مينوي و آسماني ، در برابر دهشها و بخشايشهاي اهورايي سپاس مي گزارد ، براي شادماني خود است ، نه اين كه چشمداشتي در كار باشد و نه براي آنكه از دهشها بهره خواهد برد ، زيرا دهشهاي خداوندي بي چشمداشتي در دسترس همه است؛
پس ستايشي كه اشوزرتشت در گاتها در برابر نور و فروغ ايزدي بجا مي آورد ، نه از ترس و واهمه است و نه براي نياز و پاداش ، پيامبر از روي دوستداري و دلدادگي به نيايش برمي خيزد و اهورامزدا را ستايش ميكند. بدين گونه بود كه اشوزرتشت نماز و ستايش را مينوي كرد.

نماز او گونه اي درون نگري و خروش درياي شادماني و خواسته هاي درونست؛ آواي امواج دريا كه فروغ شادي بخش آدرپاك ، همچون نخستين پرتوهاي بامدادي خورشيد ، بر آن بوسه ميزند ، او را با اهورامزدا همراز مي سازد. اشوزرتشت در برابر نور آتش و اخگر فروزان براي اهورامزدا چنين مي سرايد:
« اين نور نماينده فروغ مينوي است كه در دل هر كس جاي دارد و براي زندگي و اباداني او را گرما و نيرو مي بخشد. آتش دلدادگي و دوستداري كه از فروغ بيكران و روشنايي سرشار بارگاه اهورامزدا سرچشمه گرفته و درون دل هر كس نهاده شده است. اي نمازگزار ، نمازت را ، نيايشت را با دل پاك و روشن به آرامي و خلوص نيت بخوان و بدان ، اين روشنايي كه قبله گاه و پرستش سوي خود كرده اي پرتوي از روشني جاودان است كه خداوند در دل مردمان نهاده است. آتش و اجاق خانوادگي در فرهنگ آريايي و پيشينيان ، جايگاه بسيار والايي داشته است.

در گاتها :خان و مان ، « دِمانَ» و در اوستا« نِمانَ و دِمانَ» و در زبان پهلوي به صورت « مان » آمده و « مان » كوچكترين يگان مردمي است.
در گذشته به آن ارج بسيار نهاده ميشد و روشن نگه داشتن اجاق خانوادگي ، جزو آيينهاي بسيار بايسته تيره ها و اقوام گوناگون ،« بويژه آريائيان » بود. در روستاها و نيز در هر يك از بخشها ، گنبد هاي آتش داشتند . هر قوم و قبيله نيز آتش خود را داشت و پيشه وران نيز هر كدام براي خود آتشي داشتند. به هنگام كوچ و مهاجرت آتش خود را همراه مي بردند ، مبادا در غياب آنان بر اثر فقدان مراقبت و يا دشمن بدخواه خاموش شود . و آتش يادگار نياكان بود . پس از چندي براي يگانگي و همبستگي ، آتش گنبدهاي پيشه وران گوناگون را يكجا نموده و به جاي اين كه هر صنفي آتشگاهي ويژه داشته باشد همه با هم در مكاني همگاني آتشها را بهم آميختند ، يعني پرستش سو را يكي كردند . آتش در اوستا نمودار فروغ خداست. آتش اشوزرتشت ، بيش از همه « مينوي » است.

در يسنا هات 7 بند 11 از پنج گونه آتش ياد شده است و به هر يك جداگانه درود فرستاده شده است:
آتش بِرزي سَوَنگه = بزرگ سود و آتش بهرام است.
آتش وُهُوفريان ، آتشي است كه در بدن انسان است. ( گرما و آتش غريزي )
اُروازيشت و آن آتشي كه در رُستني هاست.
آتش برق كه واز يشت است.
سِپِنيشتَه و آن آتشي است كه در گرزمان « گرودمان » جاويدان و خانه سرود پرتو افشاني ميكند.

اگر زرتشتيان رو به سوي نور دارند و آنرا پرستش سو مي دانند ، براي نزديك شدن به اهورامزدا ، پروردگار و آفريننده كل است كه خود سرچشمه همه نورها ( نورالانوار ، شيدان شيد ) است.
در بعضي جاها زرتشتيان را آتش پرست خطاب كرده اند. بویژه اسلام گرایان خشک مذهب.
در مورد واژه پرست نكته اي قابل ذكر است . پرست و پرستيدن از لحاظ معنايي به صورت نگهدارنده و پاسباني كننده نيز آمده است . همچنان كه واژه پرستار اشاره به شخصي دارد كه از بيمار نگاهداري ميكنند. پس پرستش تنها به معني عبادت نيست. در حالي كه تازيان بعد از حمله به ايران آن را اينگونه باب كردند. زرتشتيان چون آتش را كه خود گرمي دهنده و نوراني است ، به خاطر نور آن مقدس ميدارند و چون نور قبله سوي زرتشتيان است پس جايي كه آتش بر افروخته شده است بدان سو نيز نماز را به جاي مي آورند ؛ زيرا اهورامزدا نورالانوار است و نور آتش نيز نوري از نورهاي پروردگار است نظراتي كه اينجانب از بعضي از فرهيختگان شنيده ام.

آتشي كه در آتشكده ها ، دَرِ مهر ها ، آدريانها و آتش بهرام ها ، چه در ايران و چه در هند و پاكستان فروزان است ، يادگاري از فرهنگ و تمدن چندين هزار ساله است كه نياكان ما ، با همه ناملايمات روزگار ، آنها را تا به امروز فروزان نگه داشته اند ، براي نمونه آتشي كه در آتش بهرام « اودوادا » در حدود 100 كيلومتري بمبئي روشن است و ايرانشاه ناميده ميشود ، همان آتشي است كه ايرانيان پس از ساسانيان با خود به هندوستان برده و پس از چند بار جابه جايي در « اودوادا» تخت نشين نمودند .
نگهداري آتش و ايجاد آتشگاه و جايگاه نگهداري آتش يك سنت آريايي است و پيش از اشوزرتشت نيز رواج داشته است. آتشكده هاي: تهمورث ، فريدون ، تور ، آدُرگشسپ و كيخسرو از جمله آتشكده هاي پيش از زرتشت به شمار ميروند . نور كه زاييده آتش است نزد همه اقوام گرامي است . بيشتر كتابهاي آسماني ، خدا ، نور محض ، نور حقيقي و يا نور الانوار است . انوار مادي و جهاني نمونه و مظهري است از نور حقيقي . اين است كه ايرانيان باستان ، نور را پرستش سوي خود قرار داده و رو به نور ، نيايش اهورامزدا را به جاي مي آورند ، تا به نور حقيقي نزديكتر شوند.

زرتشتيان آتش پرست نيستند . بلكه نور پرستش سوي آنان است.
قابل توجه اينكه پرستش سوي ( قبله ) ، نور است نه آتش ! و اين تجلي نور كل است كه دل را گرما و روان را صفا مي بخشد . همه پاكنهادان و يكتاپرستان دنيا خداوند را نورالانوار مي دانند.
( به گواهي كتاب آسماني ) و زرتشتيان نيز كه راه خود را به وسيله نور ( چه طبيعي و چه غير طبيعي ) به سوي نورالانوار باز ميكنند.

خداوند ، مكان و منزل ويژه اي ندارد و همه جا حاضر و ناظر است و به كار بستن سه اصل بزرگ:
انديشه و گفتار و كردار نيك براي آن است كه بتوان دل را به نور ايمان گرم و صفا بخشيد و به اين ترتيب خدا را در همه احوال با خود ديد.
از فرقه اي از مسيحيت موسوم به روزي كروشن كه با نگاهي عرفاني در جستجوي اسرار طبيعت بودند روايت است كه:
« يك چراغ كوچك فتيله اي بدست آور ، ولي نگذار روغنش تمام شود ، آنگاه ميتواني از شعله سوزان اين چراغ كوچك هر تعداد چراغ و شمع و آتش بخواهي ، در مجهان روشن كني بدون آنكه از شعله آن بكاهد ».

با ژرف نگري به همين مختصر رازي از رازهاي آفرينش و وجود آشكار خواهد شد.
اگر در گذشته آتش را در جايگاه هاي ویژه ای ( كه اسامي گوناگوني داشتند ) نگهداري مي نمودند به علت فقدان وسايل امروزي ( مانند كبريت و برق ) بود ، و نيز به واسطه نياز همگاني . براي آن نگهبان و پرستار مي گماردند تا خاموش نشود ( از آن پرستاري مي كردند ) و مردم براي رفع نياز خود ، از آتش محله خود بهره مند ميشده اند . اما نگهداري آتش در معابد صرفا به منظور راه يافتن به نور اصلي بوده است و نه چيز ديگر.
به جا آوردن مراسم در برابر نور خدا به انسان حرارت زندگي و جوش و خروش و اراده و پايداري مي بخشد و دل دينداران و مشتاقان ، با برخورد به امواجش ، سبك و شاد و خرم مي گردد و پرتو آن نسبت ايمان واخلاص ستايندگان بردل ايشان مي تابد و انوار تسلي و اميدواري ، كانون دل آنها را روشن ميگرداند.

شادروان رشيد شهمردان در كتاب پرستشگاه هاي زرتشتيان آورده است:
پرستشگاه را مي توان بانك يزداني ناميد كه نيايش كنندگان و دلدادگان ، ارمغان مهر و ايمان ويژه خود را در آنجا به وديعه مي سپارند و غم ديدگان و دردمندان كه به آن نيازمندند و بدانجا روي نياز به خاك مي مالند ، از آن وديعه يزداني بهره مند مي گردند و دلداري و آرامش مي يابند.

بهترين نياز و پيش كش در پرستشگاه ها:
ترك خوي هاي زشت خويش و بيان ايستادگي در راه خداونديست ، آنگاه كالبد خاكي انساني مجراي پخش انوار فيض يزداني مي شود.
چنانكه آمد آتشكده هاي قديم نخست محل نگهداري آتش براي رفع نياز بوده است و امروزه نيز آتش اجاق خانوادگي در ميان پاره اي از مردم و طوائف رايج است ( اجاق خانه ات سبز و پايدار باشد ) كه باقي مانده عقايد و باورهاي مردمان دوره هاي باستاني به شمار مي رود.
آتشكده ، گذشته از جايگاه نگهداري آتش ، و بعدا محل نيايش و پرستش خداوند بزرگ ، مكان فعاليتهاي ديگر نيز بوده است.

آبشخور:
انجمن زرتشتیان ایران
نگارنده: علیرضا کیانی
تاریخ فـا

مطالب مرتبط

2 نظر در “زرتشتیان آتش پرست نیستند!!! قبله زرتشتیان به سوی نور است…

  1. خیلی ممنون جالب بود

  2. عالی

    کاش این تبلیغات مخرب و دروغ علیه این آیین پاک روزی از بین برود و مردم با آزادی با این آیین آشنا شوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *