ادبیات باستان

روی نفس مطمئنه در جسد – مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

روی نفس مطمئنه در جسد – مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

نگارنده: حامد محمدپور

10486666_912555628765510_3224174540564075721_n

روی نفس مطمئنه در جسد

زخم ناخنهای فکرت می‌کشد

فکرت بد ناخن پر زهر دان

می‌خراشد در تعمق روی جان

تا گشاید عقدهٔ اشکال را

در حدث کردست زرین بال را

عقده را بگشاده گیر ای منتهی

عقدهٔ سخت است بر کیسهٔ تهی

در گشاد عقده‌ها گشتی تو پیر

عقدهٔ چندی دگر بگشاده گیر

عقده‌ای که آن بر گلوی ماست سخت

که بدانی که خسی یا نیک‌بخت

حل این اشکال کن گر آدمی

خرج این کن دم اگر آدم‌ دمی

حد اعیان و عرض دانسته گیر

حد خود را دان که نبود زین گزیر

چون بدانی حد خود زین حدگریز

تا به بی‌حد در رسی ای خاک‌بیز

مثنوی ، دفتر پنجم

منبع: تاریخ فا

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *