عمربن الخطاب روزی به بازار رفت و در راه به ابولؤلؤ که غلام مغیرة بن شعبه بود برخورد کرد. ابولؤلؤ به خاطر خراج سنگین برای
عمربن الخطاب روزی به بازار رفت و در راه به ابولؤلؤ که غلام مغیرة بن شعبه بود برخورد کرد. ابولؤلؤ به خاطر خراج سنگین برای
پس از هاشم، منصب رفادت و سقایت به برادرش مّطلّب، پسر عبدمناف رسید. در این زمان پسر هاشم، یعنی ( شیبه ) کنار عمویش مطلّب،
اين نوشتار براي آشنايي بهتر دوستان با ديدگاه هاي مورخين و ديگر منابع كه در ارتباط با كوروش اظهار نظر كرده اند ،گردآوري شده است.اميد