تاريخ فا, ساسانیان

زروان گرایی ایرانِ ساسانی در چند سند تاریخی

زروان گرایی ایرانِ ساسانی در چند سند تاریخی 

نگارنده : تاریخ فا

زروان یا زمان بی کرانه ؛ وجودی بود که اهورامزدا و اهریمن از وی به دنیا آمدند و البته نخست اهریمن از زروان زاییده شد و سپس اهورامزدا . عقیدۀ زروان گرایی در ایرانِ عهد ساسانی یکی از مذاهب آن دوران بوده است . متونی مانند تواریخ ارمنی و سریانی و اعمال شهیدان مسیحی در کلیسای مشرق ؛ از دین ایرانیان در عهد ساسانی مطالبی دارند که نشان می دهد ساسانیان به زروان اعتقاد داشته اند ؛ هر چند که اوزبیوس مورخ بزرگ می نویسد که اهورامزدا را زرتشت می گوید که زاده نشده و بی همتاست . این یک پارادوکس ایجاد می کند .
متن نامۀ یزدگرد دوم که از سوی مهرنرسی وزیر او به بزرگان ارمنستان نیز نشان از عقاید زروانی ایرانِ ساسانی دارد ؛ هر چند که به احتمال فراوان ؛ الیشه متن آن نامه را از روی دانسته های خویش در مورد دین ایرانیان نوشته است .
ترجمۀ بخشی از متن نامه که عقاید زروانی را نشان می دهد ؛ از این قرار است :

 

« مهرنرسه ، وزیر بزرگ ایران و انیران ، درود فراوان به سالار ارمنستان می فرستد .
شما می بایست بدانید که هر انسانی که زیر آسمان اقامت می گزیند و دین مزدایی را نمی پذیرد ؛ ناشنوا و نابینا است و توسط دیو های اهریمن ( متن اصلی : Haraman ) فریفته شده است . چون قبل از این که آسمان و زمین به هستی آیند ؛ خدای بزرگ زروان ( متن اصلی : Zrban ) برای یک هزار سال قربانی نمود و گفت : ” ممکن است من حتما یک پسر داشته باشم با نام هرمزد ( متن اصلی : Ormizd ) ؛ کسی که آسمان و زمین را خواهد آفرید ” ؛ و او در شکمش آبستن شد به دو [ جنین ] ، یکی بواسطۀ قربانی کردن و یکی بواسطۀ سخن گفتن .
گویا زمانی که او در اینباره دانست که دو [ جنین ] در شکمش بوده ، او گفت : ” به کسی که نخست بیرون آید ( = زاده شود ) من باید فرمانرواییم را بدهم ” . ولی آن که از شکِ او آبستن شده بود ؛ آشکار شکم را پاره کرد و بیرون آمد .
زروان از او پرسید : ” تو چه کسی هستی ؟ ” .
او گفت : ” من پسر تو اورمزد هستم ” .
زوران به او گفت : ” پسر من درخشان و خوش رایحه است ، تو تاریک و دوستدار بدی هستی ” .

و هنگامی که او ( = اهریمن ) زار زار گریه کرده بود ؛ او ( = زروان ) وی را در نقش خود به مدت یک هزار سال بازی می دهد . هنگامی که او پسر دیگری به دنیا آورد ؛ او را هرمزد نامید . او فرمانروایی را از اهریمن ستاند و آن را به هرمزد داده ، به او می گوید : ” اکنون برخیز من برای تو قربانی کرده ام ، در این لحظه تو برای من قربانی می کنی ؟ ” . و اورمزد آسمان و زمین را آفرید ؛ ولی اهریمن شرورانه به ضدیت عمل کرد . و آفرینش اینگونه بخش بندی شده است :
فرشتگان ؛ اورمزدی هستند ؛ ولی دیو ها اهریمنی [ اند ] . و هر چیزِ خوب ؛ هم در آسمان و این جا ( = زمین ) متعلق به اورمزد است و هر چیزِ زیانبارِ وقوع یافته در آن جا و این جا ؛ اهریمن کرده ( = آفریده ) است .

همچنین هر آن چه روی زمین ؛ نیکو است ؛ اورمزد انجام داده ، و هر آن چه نیکو نیست ؛ اهریمن انجام داده . فقط چنانکه اورمزد انسان را آفرید ، اهریمن ناخوشی ها را آفرید ؛ بیماری ها و مرگ . همۀ بیچارگی ها و بدبختی ها که رخ می دهند ؛ و جنگ های دردناک ؛ از آفرینش بخش زیانبار هستند . ( یعنی : از آفرینش اهرمین هستند ) . ولی کامیابی و فرمانروایی ها و جلال و احترام و سلامتی بدن ؛ زیبایی چهره ؛ سخنوری و طول عمر – این ها هستی شان از یک خیر ( = اورمزد ) دریافت می شود . و هر چه که با یک آفرینش شرورانه ؛ مایل نیست آمیخته شود ؛ متعلق به آن ( = اورمزد ) است … » .

ن.ک :


Elishē, History of Vardan and the Armenian War, trans. By Robert W. Thomson (Cambridge: Harvard University Press, 1982), 77-80
 


در متن اعمال پوسایی نیز به مسألۀ زروان بصورت غیر مستقیم اشاره شده است . پوسایی از جملۀ مسیحیانی بود که در شهر شوش ( لدان ) فرستاده شد و صنعت گری ماهر و در بافندگی و زردوزی استاد بود . وی از سوی شاهپور دوم ، رئیس کارگاه گشت . هنگامی که پوسایی دستۀ مسیحیانی را می بیند که کشته می شوند ؛ از جمله شمعون بار صباغ ؛ از کردار خود و ترک مسیحیت ناراحت گشت و خود را در حضور موبدان و شاهپور دوم ، مسیحی خواند . دز زمان بازخواست وی ؛ پوسایی در گفتگو با شاپور دوم ، اهورامزدا را برادر اهریمن در دین ساسانیان معرفی می کند و می گوید نباید فرزندان اورمزد را پرستش نمود ، زیرا آن ها برادرزادۀ شیطان ( اهریمن ) هستند . در این متن آمده است :

« پادشاه ( شاهپور دوم ) : ای مرد شرور ، چطور ممکن است ارادۀ من بر علیه ارادۀ خدا باشد در حالی که می خواهم خورشید ، ماه ، آتش و آب را که فرزندان اهورامزدا هستند ، ستایش کنید .
پوسایی : ای پادشاه خوب ، اجازه می دهی که حقیقت را بگویم ؟
پادشاه : تو قصد داری محکومیت خود را اعلام نمایی ؟ صحبت کن .
پوسایی : آرزو می کنم که من نیز بمیرم و دعا می کنم تا برای حقیقت بمیرم و نه برای دروغ زندگی کنم . بین ارادۀ تو و ارادۀ خدا ، واقعا اختلاف وجود دارد ؛ زیرا تو خواهان آن هستی که که پرستشی را که شایستۀ خداوند ، خالق همه موجودات است ، از مخلوقات وی به عمل آوریم . خدایی که آسمان و زمین و تمام چیزهایی را که در آن یافت می شود آفریده است ، چنین می گوید : ” به جهت خود صورت تراشیده یا هیچ تمثالی از آن چه بالا در آسمان یا از آن چه پایین در زمین است مساز و نیز : چشمانتان را به بالا نیندازید برای تماشا کردن خورشید ، ماه و ستارگان و آن ها را سجده و عبادت منمایید ( ر.ک تث 5 : 8 و 4 : 19 ) ” . چه کسی می تواند جرأت کند که از فرامین خداوند سرپیچی نماید ؟ تو ای عالیجناب تأکید می کنی که خورشید ، ماه و ستارگان فرزندان اهورامزدا هستند اما ما مسیحیان به برادر شیطان اعتقاد نداریم در حالی که موبدان می گویند که اهورامزدا برادر شیطان ( : اهریمن ) است . اگر ما برادر شیطان را ستایش نمی کنیم ، پس چگونه می توانیم برادر زادگانش را بپذیریم ؟
» . (1)

در رابطه با همین موضوع ، در متنی جدلی مانوی بر ضد دین ایران ساسانی نیز آمده است :

« آیا آنان که آتش سوزان را می پرستند ، این حقیقت را می دانند که سرانجام ایشان به آتش است ( تعلق دارد ) ؟
و آنان گویند که هرمزد و اهریمن برادرند و بر خلاف این سخن به نابودی رسند . علیه هرمزد دروغ گویند و اهانت کنند : که دیو مَهمی
(2) ساختن جهان روشنی را بدو آموخت . آنان آفریدگان هرمز و اهریمن را می کشند و تکه تکه می کنند : آنان با هر دو خانواده دشمن بوده اند » . (3)

کیش زروانی یکی از شاخه های ویژۀ دین زرتشتی دورۀ ساسانی است و زروان یا زمان را بُن نخستین قلمداد می کند ، پدر هرمزد و اهریمن است و به خدای خیر مقام ناشایسته ای بخشیده است . تنها این می تواند دروغ و فریب و مشخصۀ هر نوع بت پرستی تصور شود ، چنان که از همان متن پیداست :

« کشورها با بیان فریبنده دیوارنگاره­ های ساخته شده از چوب و سنگ مغشوش اند ! آنان از فریب ترسند ، خود را خم کنند و بر او نماز برند . آنان پدر بهشتی را رها کردند و فریب را می پرستند » . (4)

آئین زروان به عنوان یکی از شاخه های دین زرتشت ، تنها یک متن از آنان به نام « علمای اسلام » در دو نسخه به دست آمده است که نشان از زیرشاخه بودن آن با دین زرتشتی دارد . با این که زرتشتیان در پس از اسلام سعی بر اصلاح عقاید خود برآمدند و کتب مذاهب زرتشتی مانند زروانی را از بین می بردند و به تلاش بر نزدیک کردن عقاید دین خود با دین اسلام اقدام نمودند که اورمزد را تنها خالق هستی معرفی کنند ؛ ولی کتاب علمای اسلام تنها متن به جا مانده در دوران پس از اسلام می باشد که نشان از وجود پیروان این آیین داشته است ؛ هر چند این متن بسیار متأخر است و زمان نوشته شدن آن سال 600 یزدگردی می باشد ؛ ولی از حیث مطالعه دربارۀ عقاید زروانیان در پیدایی کیهان و آفرینش و اصول عقایدی آن ها ، متنی مهم به حساب می آید و نشان می دهد در سدۀ دوازده میلادی نیز پیروان زروانی ؛ دین خود را پاس می داشتند .

پی نوشت و آبشخور :

1 – شهادت مسیحیان کلیسای قدیم ما ، در پی عیسی مسیح ، شاهد امین و راستین ؛ برگۀ 37 .
2 – Mahmi : یکی از دیوان اهریمن است که در حال فرار ، رازهایی را به هرمز گفت و بنا بر مأخذ ارمنی اِزنیک کُلبی ( قرن پنجم ، و تنها مأخذ دیگری که دربارۀ دیو مَهمی توضیح می دهد ) ناتوان بودن مضحک او را از نظر مانویان نشان داد که هرمز را نمونۀ کامل کفر برمی­شمارند .
3 – ادبیات گنوسی / استوارت هالروید ، برگردان ابوالقاسم اسماعیل پور ، تهران : اسطوره ، 1387 ، برگۀ 211-212 .
4 – همان بنمایه ؛ همان برگه .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *