رابطه امیر کبیر با روحانیت
نگارنده: حامد محمدپور
میرزا تقی خان فراهانی (متولد 1186 – درگذشتهء 20 دی 1230) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود. « امیرکبیر، یکی از کسانی بود که سبب شد مردم ایران در راه تمدن قدم گذارند»
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر 39 ماه (3سال و 3ماه) بود.

امیر كبیر مردی مذهبی و متدین بوده و از غیرت دینی كم نظیری برخوردار بوده است، همین دین داری و غیرت او بود كه او را وادار به اصلاحات بسیار موثر در پیشرفت كشور و امور مذهبی مینمود او به سختی با بدعتگران مبارزه و با تمام قوت آنها را سركوب مینمود. لذا دشمنان سرسختی داشت كه بر علیه او توطئه چینی میكردند. و شایعاتی را بر علیه او تبلیغ مینمودند.
او در دوران صدارت كوتاه مدت با تدابیری كه در برنامه ریزی كشور اعمال كرد اوضاع كشور را منظم و امور را برقرار و به چرخههای پیشرفت سوار نمود، كه امروزه آثار برخی از اقدامات مهم برای ما محسوس است. خدمات دینی كه امیر كبیر برای تشیع و مذهب انجام داده است، بسیار برجسته و مهم است و میتوان گفت اصولی ترین و زنده ترین ارزش تشیع را از گرفتاری به خرافات و تحریف و فراموشی نجات داد. این عملكرد بسیار شایسته امیركبیر برخورد مناسب و ریشه افكن با مدعیان مهدویت و بابیت بود كه سالها تشیع را از انواع موهومات نجات بخشید.
در حالات امیر كبیر آمده است كه وی كاملا متعبد بود و در ایام محرم زیارت عاشورا را با آداب خاصه به جای میآورد. در حالیكه در میان صدر اعظمهای ایران در عصر قاجار مردی نظیر او دیده نشده است.
او مساجد دینی و مدارس علمی از جمله مدرسه دینی شیخ عبدالحسین در بازار تهران و ساختمان امام زاده زید تهران را بنا نمود، او دستور حكومتی صادر كرد كه طی آن چاپخانه ها موظف بودند كه آیات قرآنی را روی كاغذهای باطل چاپ نكرده، و از اهانت به قرآن جلوگیری نمایند. مشروبات الكلی را ممنوع كرد بنابراین در دیانت و مذهبی بودن امیر كبیر هرگز نمی توان تردید نمود، چون شواهد تاریخی زیادی وجود دارد كه در اینجا نمونه كوچكی عرضه شد.
در حالات امیر كبیر آمده است كه وی كاملا متعبد بود و در ایام محرم زیارت عاشورا را با آداب خاصه به جای میآورد. در حالیكه در میان صدر اعظمهای ایران در عصر قاجار مردی نظیر او دیده نشده است.
امیرکبیر مردی دین دار و با ایمان بود و از آن جهت با تمام چیزهایی که مخالف مذهب می دید، مقابله می کرد.
امیرکبیر با عالمنمایانی که از موقعیت دینی شان سوء استفاده می نمودند مبارزه می کرد. او هرگاه می دید یا می شنید که عالمی روحانی به نام دین و مذهب مانع اجرای اصول صحیحه ایست که وی برای اداره مملکت و مصالح عامه پیش گرفته، جلوی کار او را می گرفت و راه نفوذ غیر مشروعش را می بست. به عنوان نمونه می توان به میرزا ابوالقاسم امام جمعه برادرزاده و داماد میر محمد مهدی حسنی حسینی خاتون آبادی که پس از فوت وی در سال 1263 امام جمعه تهران شد، اشاره نمود که وی در زمان صدارت امیر، احکام سرسری به دست مردم می داد و مجرمین را در خانه و مسجد سلطانی به بست می پذیرفت و مانع اجرای حکم عدالت می شد که امیر در پی اقداماتش او را بر سر جایش نشاند.
ضمن آنکه حرمت عمل «بست» را شکست، زیرا هیچ ریشه و دلیل دینی نداشت و اجازه نداد که دیگر خانه مجتهدین و غیره، مأمن خلافکاران گردد.
البته ایشان از روحانیون مخلص حمایت می کرد، چنانکه شیخ عبدالحسین را که از روحانیون باتقوای اصفهان بود بعد از مدتی به تهران طلبیده و حاکم شرع گردانید.
درگیری امیر کبیر با روحانیون
درگیریهای امیركبیر با گروهی از روحانیان و ایستادگی امیركبیر در برابر مخالفان خود، از حب و بغضهای شخصی او خالی بود. اگر او میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران را با عنوان برخی از رویههای قضایی ناسالم او از اختیارات قضاییاش محروم و شغل او را به پیشنمازی مسجدشاه محدود كرد، در همان حال، وقتی تقاضای امام جمعه را درباره عزل حاكم نطنز درست و عادلانه یافت، بی درنگ پذیرفت. همچنین به گزارش منابع، شیخ ملاعبدالرحمن بروجردی كه ریاست بزرگترین محكمه شرع تهران را بر عهده داشت، به آن سبب كه در رسیدگی به پرونده ای برآن شد تا ناعادلانه به نفع یكی از طرفین پرونده كه اتفاقا از آدمهای امیركبیر بود حكم صادر كند، امیركبیر بیدرنگ او را عزل و تبعید كرده و شیخالعراقین را كه به پرهیزكاری و عدالت شهرت داشت برای بر عهده گرفتن ریاست بزرگترین محكمه شرع دعوت كرد.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر 39 ماه (3سال و 3ماه) بود
امیركبیر صدور احكام ناسخ را قدغن كرد؛ چون موجب بیعدالتی میشد، ترتیبی اتخاذ كرد تا دعواهایی را كه یك طرف آن مسلمانان و طرف دیگر از اقلیتهای مذهبی بودند، برای صدور حكم به دیوانخانه در تهران احاله شود تا از احتمال اعمال نفوذ و تعصبات دینی بر ضد اقلیتهـای مذهبی جلوگیری شود. امیركبیر برای اولین بار در میان زرتشتیان، كلانتر انتخاب كرد تا خودشان به مشكلات خود رسیدگی كنند. بیعدالتی مالیاتی را درباره مسیحیان مقیم ایران برانداخت. كشیشان را از پرداخت مالیات معاف كرد. تلاش فراوانی را به كار گرفت تا با جلوگیری از بیعدالتی نسبت به اقلیتهای مذهبی در ایران، بیتوجهی به حقوق آنان موجب ایجاد تفرقه و دستاویزی برای سوءدخالتها و توطئههای انگلیس و روسیه در ایران نشود.

در بررسی مواضع و اقدام امیركبیر در لغو آیین بستنشینی، كه یكی از مهمترین علل تنش گروههایی از روحانیان با امیركبیر بود، توجه به چند نكته ضروری است. در ساختار سنتی جامعه ایرانی، بستنشینی از بنیادهای مدنی كهن بود. از دیرباز برخی از امامزادهها و اماكن مذهبی، خانه مجتهدان بلندپایه، مسجد شاه تهران، اصطبل شاهی و نیز بعدها برخی از سفارتخانههای خارجی در ایران، پناهگاه و ملجاء ستمدیدگان و مظلومانی بود كه در نتیجه بیقانونی و بیعدالتیها، در آن اماكن پناهنده ملی شدند تا حق خود را باز ستانند، یا حداقل از گزند ظالمان و ظلم و بیعدالتی آنان رهایی یابند. اما به تدریج به سبب بیقانونی و عدم انتظام در آیین بستنشینی و سوءاستفاده برخی از صاحبان و متولیان آن اماكن از حرمت و امتیاز آن اماكن برای سودجوییها و رقابتطلبیها و قدرتجوییهای شخصی و صنفی و سیاسی، آیین بستنشینی و كاربست آن دچار انحراف شد. گاه گناهكار و هرزهكار و فاسد، برای رهایی از اجرای عدالت و مجازات گناه و هرزگی و مفسده خود به بست می نشستند. به تدریج این بیقاعدگی به چنان قاعده ای تبدیل شد كه عامل بیعدالتی و بینظمیهایی شد كه نه با عدالت اجتماعی سازگار بود و نه با آیین نظم و قانونمندیﺝچی كه امیركبیر به آن دلبستگی داشت.
امیركبیر اهل قانون و نظم و عدالت و ایجاد و تقویت دولت متمركز بود. وی چون آیین بستنشینی را كه دستاویز سوءاستفاده شد، مغایر قانون و نظم و عدالت یافت در برابر آن ایستاد. ایستادگی او در برابر آیین بست نشینی، محدود به روحانیان برخوردار از آن امتیاز نبود. او دستور داد تا جلوی آخورهای مسجد شاه را تیغه بكشند.
همچنان كه بیپروا به اقدام كنسول انگلیس در تبریز برای پناه دادن اشرار و مجرمان اعتراض كرد. البته هنگامی كه امیر در سال 1266 آیین بستنشینی را لغو كرد، این تصمیم و اقدام او با جلب همراهی و موافقت امام جمعه تهران صورت گرفته بود. لغو بستنشینی به وسیله امیركبیر، نه تنها مخالفت آن گروه از افراد را كه از این آیین بهعنوان یك امتیاز برای خود منافعی داشتند، برانگیخت بلكه ناخرسندی سفارتخانههای خارجی را نیز كه از آن بهعنوان یك دستاویز برای مداخله و سوءمداخله در ایران استفاده می كردند، به دنبال داشت.
مخالفت و اعتراض شیل، وزیر مختار انگلیس به اقدام امیركبیر در لغو بستنشینی كه به روشنی در گزارش شیل به پالمرستون دیده می شود، نمونهای از ضربهای بود كه این اقدام امیركبیر بر بخشی از امتیازات دولتهای خارجی برای سوءدخالت در ایران وارد كرد.
فرآوری:هدی هدایت
منابع: 1-عباس اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان امیرکبیر
2-حسین مکی، زندگی میرزا تقی خان امیرکبیر
3- فرهان
4-روزنامه شرق
5- وطن فا
افکار و عقاید خود را با دیگران در تالار گفتمان تاریخ فا به اشتراک بگذارید.