املاك و داراییهای رضا خان
نگارنده: حامد محمدپور
هدایایی که در اوایل دوران رضاخان به او داده میشد، آزمندیش را تحریک کرد و به جمعآوری مال و ملک سخت راغب شد. گفتهاند که شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما با تقدیم رایگان باغ بزرگی در بومهن او را به ملکداری علاقهمند ساخت.

تلاش مصرانهاش برای دست یافتن بر همه زمینهای کشاورزی و باغات مرغ محله دربند که بعدها به نام سعدآباد آوازهای بیکران یافت، او را به یک زمیندار حریص تبدیل کرد. سربازی که در ابتدای شهرت با قرض و قسط خانهای متعارف برای خود در مرکز شهر تهران بنا کرده بود. اینک چنان زمینخواری شده بود که میل داشت سراسر ایران را به نام خود قباله کند. در طول مدتی کمتر از پانزده سال رضاشاه به عنوان ثروتمندترین پادشاه آسیا و مالک هزاران هکتار زمین مزروعی و مرتع شهرت یافت.
سیاست رضاشاه برای اثبات تملک و ثروت
سیاست رضاشاه این بود که با جلب برخی خانوادهها طبقه بالا و طرد برخی دیگر، در بین اعضای این طبقه شکاف و چند دستگی پدید آورد. وی با انباشت ثروت و ازدواج با یک شاهزاده قاجار که زن سومش بود، به طبقه بالا پیوست، او همچنین دختر بزرگتر خود، اشرف را به عقد یکی از اعضای خانواده قوامالملک و فوزیه مصری را به عقد ولیعهد درآورد. رضاشاه در این هنگام با پایان دادن به گفتگوهای اصلاحات ارضی، انتقال بار مالیات کشاورزی از دوش زمینداران به دوش دهقانان و تشویق زمینداران مناطق به ثبت زمینها به نام خودشان از طریق اداره ثبت املاک در راستای منابع به طبقه زمیندار عمل میکرد. او همچنین دستور داد که در آینده کدخداهای روستا را از مردم محلی بلکه زمینداران تعیین کنند، بدین ترتیب وی با حرکت قلم خود حامیان اصلی روستائیان را از بین برد، افزون بر اینها او با گماردن اشراف قابل اعتماد به مقامهای مهم در مجلس، کابینه، هیئتهای دیپلماتیک و کارخانههای تازه تأسیس دولتی آنها را بیپاداش نگذاشت. مثلا در حالی که 8 درصد از نمایندگان مجلس 14/1 درصد از نمایندگان مجلس چهارم را زمینداران تشکیل میدادند، این نسبت در مجلس دوازدهم به 26 درصد رسید. رضاشاه در عین جلب نظر و با خود همراه کردن برخی خانوادههای اشرافی، آنها را از موقعیتهایشان به عنوان بزرگان محلی، جایگاهی که در سده 19 به دست آورده بودند و از ایفای نقشی طبقه حاکم کشور محروم ساخت. او با وادار ساختن برخی از آنها به فروش زمینهای خود به قیمتهای ارزان و محروم کردن برخی دیگر، نه تنها از قدرت و ثروت بلکه بیشترشان را از آزادی، شأن و مقام و حتی زندگی خلع ید کرد. احمد قوام که به توطئه علیه پادشاه متهم شده بود به اروپا گریخت، مصدق پس از گزراندن مدت کوتاهی در زندان بر سر املاک خود در نزدیکی تهران بازگشت. شیخ خزعل، سمیتقو و آخرین ایلخان قشقایی و کسانی که در منازل خود تحت نظر بودند، در شرایط مشکوکی جان باختند. بنابراین رضاخان برای قبضه کردن قدرت و بدست آوردن املاک و دارایی از هیچ کوششی دریغ نکرد.

دارایی و ثروت
در دوره دوم حکومت رضا شاه بر کشور، او زمینهای بسیاری را تا پایان پادشاهیاش در سراسر ایران، بهویژه در شمال ایران را به نام خویش کرد و در اواخر سلطنت حدود 7000 روستا به نام او ثبت شده بود. مجموع زمینهای وی بالغ بر 10ظھ از کل زمینهای کشاورزی ایران آن روز میشد. همچنین چندین کارخانه در ایران بنام وی به ثبت رسیده بود.
درباره دارایی نقدی وی در زمان خلع از سلطنت اختلاف هست. برخی معتقدند که رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت نقدینگی فراوانی در خارج از کشور داشتهاست،رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت (1941) حدود 200 میلیون دلار در حسابهای بانکیاش در لندن ذخیره پولی داشتهاست. در اوایل دهه بیست برای بازپس گیری دارایی رضا شاه (که مبلغی بالغ بر بیست تا سی میلیون پوند بوده و دولت انگلیس تا پس از جنگ آنرا توقیف کرده بود) سفری به انگلستان داشتهاست.) ولی خود رضا شاه در هنگام تبعید و در پاسخ به کسانی که به وی اتهام به داشتن حساب بانکی در خارج از ایران میزدند، گفتهاست: «آقایان بدانند که من درتمام بانکهای اروپا و آمریکا یک لیره یا یک دلار هم ندارم – راست است که در ایران متمولم، ولی در خارج هیچ چیز ندارم و دولت باید فکر خرج من باشد.» در هر حال، ثروت رضاشاه به هر میزان بود، به فرزندش محمدرضاشاه پهلوی منتقل شد و بعدها در بنیاد پهلوی متمرکز گردید.رضا شاه پس از رسیدن به سلطنت، تمایل نداشت که مانند شاهان دوره قاجاریه در کاخهای گلستان و صاحبقرانیه، زندگی و تاجگذاری کند. لذا کاخ مرمر را در شهر برای خود بنا نمود. برای ییلاق شمیران نیز منطقه و باغات سعدآباد را به تدریج تملک نموده و کاخ سعدآباد را در آن بنیان نهاد.او همچنین برای تاجگذاری از تاج کیانی (تاج شاهان قاجار) استفاده ننمود و تاج پهلوی بطور اختصاصی برای وی ساخته شد.
سیاست رضاشاه این بود که با جلب برخی خانوادهها طبقه بالا و طرد برخی دیگر، در بین اعضای این طبقه شکاف و چند دستگی پدید آورد
اكنون به بررسی دیگر دارایی های رضا شاه پهلوی می پردازیم:
* بالغ بر 44000 سند مالکیت املاک حاصلخیز گیلان، مازندران، گرگان، گنبد، آذربایجان شرقى و دیگر نقاط کشور (لرستان، شمال خوزستان، کرمانشاهان، کرمان، مناطق جنوبی تهران بویژه ورامین، تمامی هتل های شمال ایران و نیز مناطق پهناوری در تهران و شمیران)که با ارعاب، تهدید و حبس و تبعید مالکان آنها، تقدیم “اعلیحضرت قوى شوکت” گردید و در “دفتر اسامى املاک اختصاصى ذات اقدس شاهنشاه” جزو املاک رضاخان درآمد. به این ترتیب، رضا شاه نه تنها بزرگترین زمین دار قاره آسیا بلکه بزرگترین زمین دار در سراسر جهان بود.
* ساختمان کاخ شهرى علیاحضرت ملکه، ساختمان دو کاخ بزرگ والاحضرت شمس و والاحضرت اشرف پهلوى در شهر تهران، ساختمان کاخ ییلاقى والاحضرت همایونى ولایتعهد، کاخ ییلاقى والاحضرت شاهدخت شمس پهلوى و استخر و میدان تنیس، کاخ ییلاقى والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوى و استخر و میدان تنیس، دو کاخ ییلاقى والاحضرت شاهپورها، مهمانخانههاى جدید آبعلى و دربند و مبارکآباد و گچسر و کلیه لوازم و اثاث آنها که همگی از بودجه شهردارى تهران ساخته شد.

* تعدادی کارخانه قند و شکر، ابریشم و نساجی که ملک شخصی رضاشاه بودند ولی هزینه احداث آن ها به وسیله دولت ایران پرداخت شد.
* سالى 70 میلیون تومان عواید املاک و مستغلات و دریافت سالی12000 لیره اجاره بهای اراضى نفت و خطوط لوله مربوط به آن از شرکت نفت انگلیس و ایران.
* حدود 200 میلیون دلار موجودی شامل پول نقد، طلا و سهام و اوراق در بانک های لندن، نیویورک، سویس و تورنتو. ( کل بودجه دولت ایران در سال 1303ش حدود 20 میلیون دلار بود و کل گردش پول بانک صادرات و واردات آمریکا صد میلیون دلار)
* مبلغ 236/924/791 ریال (معادل 50 میلیون دلار به ارزش آن زمان) موجودی تنها یکی از دفاتر حساب جاری رضاخان در داخل کشور که با عنوان “دفتر حساب جارى نمره 1 بندگان اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه” در موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگى نگاهدارى مىشود.
* بالغ بر 144 منبع درآمد مالی از معاملات متفرقه دیگر همچون: درآمد صادرات تریاک ایران به هنگ کنگ و چین، درآمد صادرات گله های گوسفند و چوبهای منطقه دریای خزر به روسیه، عوائد حاصله از سرشاخههاى درختان بید دماوند، عوائد حاصله از مالیات حقوق مستخدمین، عوائد حاصله از جرایم دریافتى از کارگران و کارمندان کارخانه حریربافى.
به قول یکى از نمایندگان مجلس عوام انگلستان که در اوج قدرت رضاخان به ایران سفر کردهبود: « رضاشاه دزدان و راهزنان را از سر راههاى ایران برداشت و به افراد ملت خود فهماند که ازین پس در سراسر ایران باید فقط یک راهزن [رضاشاه] وجود داشته باشد»
فرآوری :طاهره رشیدی
منابع:1-معتضد، خسرو؛ از سواد کوه تا ژوهانسبورک، تهران، نشر ثالث، 1377، چاپ اول
2-شجیعی، زهرا؛ نقش نمایندگان در مجلس قانونگذاری عصر مشروطیت، تهران، نشر سخن، 1375
3- وبلاگ دسته كلید
4- ویكی پدیا
افکار و عقاید خود را با دیگران در تالار گفتمان تاریخ فا به اشتراک بگذارید.