فعالیت مُرسَلین (مبشرین= مسیونرها) کاتولیک و پروتسُتان در ایران
نگارنده : شهرام روشنگر
فعالیت مُرسلین یا میسیونرهای کاتولیک (و بعدها پروتسُتان ها) در قرن شانزدهم میلادی و در قرنی که رنسانس یا «تولدّی نو» یا «نو زایی» در اوج شکوفایی خود بود، شروع شد. در این جستار نخست نگاهی خواهیم داشت به اقدامات مرسلین کاتولیک و بعد فعالیت میسیونرهای اعزامی از گروههای مختلف پروتستان .
جزیره و تنگه هرمز در خلیج فارس(اوایل هفده میلادی)
فعالیت میسیونرهایکاتولیک با تصرف جزیره هرمز توسط پرتغالی ها (1507 میلادی) :
اتفاق مهمی در قرن شانزدهم، در اوایل دوره صفویه افتاد که برای تاریخ مسیحیت در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که پای مرسلین (میسیونرها) را به ایران گشود. در سال 1507 میلادی پرتغالیها جزیزه هرمز را متصرف شدند و آن را تبدیل به مرکز مهم تجارت بینالمللی کردند(1). جمعیت جزیره هرمز اختلاطی بود از اعراب، یهودیان و ایرانی ها. در سال 1575 میلادی تعدادی از راهبان پرتغالی به این جزیره آمدند تا کاتولیک های پرتغالی مقیم آنجا را خدمت کنند .
پاپ گریگور سیزدهم (Gregor XIII./ از 1572 تا 1585 م.) اصلاح تقویم ژولیان با تقویم گریگوریان؛
جیانباتیستا وِچِتی ، نمایندۀ اعزامی پاپ به ایران (1584 میلادی) :
رویداد مهم دیگری که در این زمان رخ داد، گسیل یک نجیبزادۀ ونیزی بود به نام جیانباتیستا وِچِتی ( Gianbattista Vecchietti ) از سوی پاپ (Gregor XIII. / پاپ گریگور سیزدهم از 1572 تا 1585 میلادی، پاپ ایتالیایی ضد رفورماسیون، بنیانگذار اولین رصدخانه واتیکان- رفورم و اصلاح سالنامه ژولیان- که تا به امروز نیز مشغول بکار است. پاپ گریگور سیزدهم خواهان بدست آوردن دل مردمان مسیحی ای بود که با نوشته های کتاب مقدس زندگی میکردند و کلیسا آنان را بخاطر کشمکشهای داخلی از دست داده بود) در سال 1584 میلادی به ایران بود. گرچه مأموریت او اساساً سیاسی بود، اما او بیشتر همّ خود را مصروف اقدامات مذهبی کرد. آنچه که از فعالیتهای او باید به یاد داشته باشیم، جمعآوری ترجمههای کتابمقدس به زبان یهودی فارسی است (منظور از اصطلاح یهودیفارسی ترجمههای عهدعتیق یا بخشهایی از آن به زبان فارسی اما به خط عبری است). بسیاری از نسخی که او به دست آورد، نهایتاً به کتابخانه واتیکان و سایر کتابخانههای معتبر ارسال شد. وچتی به این اکتفا نکرد، بلکه کوشید تا این نسخ را به خط فارسی برگرداند تا برای فارسیخوانان نیز قابل استفاده گردد.
مأموریتهای سیاسی- مذهبی مُرْسِلین (میسیونرها) دوران شاه عباس اول (از 1588 تا 1629 میلادی/ از 996 تا 1038 قمری) :
در زمان شاه عباس، کشورهای مختلف اروپایی فرستادههای متعددی به دربار ایران گسیل داشتند. شاه عباس طوری با این فرستادهها رفتار میکرد که گویی تمایل وافر دارد که به مسیحیت بگرود،که البته هیچگاه چنین امری متحقق نگردید و قطعاً انگیزههای سیاسیاقتصادی عامل چنین تظاهری بوده است. لیکن، بعضی از درباریان یا وابستگانشان در اثر مراوده با این فرستادگان، مسیحی شدند. اما این روند هیچگاه به تودۀ مردم سرایت نکرد. درهمآمیختگیِ فعالیتهای مذهبیِ این فرستادگان با مأموریت سیاسیشان این ظن دائمی را در ذهن ایرانیان پدید آورد که همه مُرْسِلین (میسیونرها) کارگزاران سیاسی دولتهای خود و در نتیجه «جاسوس» میباشند. این تفکر تا به امروز نیز توسط حکومتهای متعصب در ایران ترویج میشود .
عده ای از ساکنین کوچانده ارمنی جلفای نو در اصفهان؛
کوچاندن ارمنیان :
رویداد بسیار مهمی که در زمان سلطنت شاه عباس روی داد، کوچاندنِ اجباریِ دهها هزار ارمنی (شاید هم چیزی بیش از یکصد هزار نفر) از ارمنستان به نقاط مختلف ایران میباشد. بخش عمدۀ ایشان در محلهای نزدیک اصفهان اسکان داده شدند؛ شهری که به این ترتیب بنا گردید، جلفای نو نامیده شد(در جنوب اصفهان). گمان میرود شاه عباس ایشان را به این علت به داخل ایران کوچاند تا از ایشان در بنای عمارات سلطنتی و پل ها، و هنرآفرینی در این بناها بهره گیرد، چرا که هنرمندان و معماران فراوانی در میان ایشان بود. ارمنیان بهخاطر آشنایی با زبانهای خارجی و فنون تجارت بینالمللی، همواره بهعنوان نمایندگان سیاسی و اقتصادی دربار ایران نزد کشورهای خارجی خدمات شایان توجهی انجام دادهاند.(2)
عظمت ایستادگی و عزم راسخ ملت ارامنه :
نکته بسیار مهم این است که علیرغم تمام تهدیدها ملت ارمنی ساکن ایران هیچگاه دیانت و فرهنگ خود را ترک نکرد. حتی فعالیتهای مرسلین کاتولیک نیز در این زمینه چندان مؤثر واقع نشد و ارمنیان همواره به کیش و فرهنگ سنتی خود وابسته ماندند. عظمت ایستادگی و عزم راسخ این ملت برای تداوم حیات ملی خود، در مقابل هزاران سال جور و ستم، قابل ستایش است!
مرسلینی که در دوره صفویه و بعد از آن به ایران میآمدند، هیچگاه نتوانستند در میان تودۀ مردم جایگاهی چشمگیر بهدست آورند و ایشان را به مسیحیت هدایت کنند. عمدۀ وقت آنان صرف مجادله و نزاع با ارمنیان میشد، چرا که ایشان میکوشیدند مانع فعالیت آنان گردند، آنان نیز میکوشیدند ایشان را به مذهب کاتولیک در آورند.
مرسلین کارملی ایتالیایی در ایران (1604 میلادی) :
در سال 1604 میلادی، پاپ(Clemens VIII. / پاپ کلمنس هشتم از 1592 تا 1605 میلادی) هیأتی از مرسلین کارملی ایتالیایی را به ایران فرستاد. ایشان در سال 1604 میلادی به اصفهان رسیدند. این عده بهخاطر رویه خاص زندگیشان، تأثیر چشمگیری بر مردم عادی اطراف خود و نیز بر ارامنه گذاردند. یکی از رهبران ایشان، پدر جان تادئوس مراوده نزدیکی با شاه عباس برقرار نمود. کارملیها برای مدت حدود یکصد و پنجاه سال توانستند حضور خود را در ایران ابقا کنند (احتمالاً بیشتر در نواحی اصفهان). پدر تادئوس کوشش زیادی مبذول داشت تا واتیکان را متقاعد به ارسال کمکهای مالی و معنوی برای احداث مدرسه برای کودکان مسیحی و غیرمسیحی سازد، اما غیرت او با توجه لازم از طرف واتیکان روبرو نشد.
جور و ستم اواخر دوره شاهعباس به مسیحیان :
شاه عباس در اواخر حکومت خود رویهای بسیار سختگیرانه نسبت به عموم مسیحیان، چه ارمنی، چه گرُجی، و چه کاتولیک در پیش گرفت. لازم به تذکر است که شاه عباس در سال 1614 میلادی دهها هزار گرُجی و چرکس (مردمی در منطقه قفقاز) را به حوالی اصفهان و شیراز کوچاند. بسیاری از ایشان در اثر تعصبات مذهبی حکام محلی به قتل رسیدند. از ارامنه نیز بسیاری در رنج بهسر بردند یا کشته شدند.
مرسلین فرانسوی/ آوردن دستگاه چاپ :
در سالهای آخر سلطنت شاه عباس کبیر، مرسلین فرانسوی نیز بر صحنه فعالیت میسیونری در ایران ظاهر شدند. از اقدامات مهم آنان وارد کردن دستگاه چاپ به ایران بود، اما بهخاطر تعصبات مذهبی گویا قادر به استفاده از آنها نشدند. افتخار تأسیس و بهرهبرداری از نخستین چاپخانه در ایران در این زمان، نصیب ارمنیان در جلفا گردید. این تنها چاپخانه در تمام خاورمیانه بود!
فرمانی علیه مسیحیان توسط شاه عباس (1629 میلادی) :
شاه عباس درست پیش از مرگش در سال 1629 میلادی، فرمانی صادر کرد که به موجب آن، هر مسیحی که اسلام بیاورد، حق خواهد داشت که اموال خویشان خود را تا پشت هفتم در اختیار خود در آورد (بعدها این به چهار پشت تقلیل یافت). تخمین زده میشود که تا سال 1654 میلادی، حدود 000ر50 مسیحی به اسلام گرویده باشند که فقط تعداد کمی از آنان ارمنی بودند.
مسیحیان در زمان سایر پادشاهان صفوی :
در سال 1649 میلادی، یکی از کشیشان غیور کارملی، بهنام پدر دیماس، به حوالی شیراز و تختجمشید، جایی که گرُجیها و سایر مسیحیان بخت برگشته زندگی میکردند، رفت. در یکی از این مناطق، او به تعداد زیادی چَرْکَسِ مسیحی برخورد. او متوجه شد که بسیاری از آنان در اثر فقر و جهل، مسیحیت را رها کرده، به اسلام گرویده بودند، اما مایل بودند باز به آغوش مسیحیت بازگردند. علیرغم تلاشهای پدر دیماس، این مردم در سالهای بعدی به حال خود رها شدند و در جماعت مسلمان منطقه مستحیل گردیدند، طوری که دیگر امروز اثری از آنان باقی نیست. شاید تجربۀ میسیونر انگلیسی در دهه 1930 میلادی آخرین اثر باشد از این قومی که زمانی مسیحی بودند. این میسیونر که برای خدمات پزشکی به روستاهای اطراف شیراز رفته بود، در یک دهکده کوچک دید که مادر خانواده بههنگام پختن نان، بر روی آن صلیب میکشد. آن زن نمیدانست معنی این کار چیست، اما گفت که این فقط یک سنت است. این زن مسلمان بود.
در زمان شاه سلیمان صفوی، وضع مسیحیان و یهودیان بسیار رقتانگیز شد. جور و ستمی که این پادشاه روا داشت، در سال 1678 میلادی به اوج خود رسید. هزاران یهودی کشته شدند و اموال ارمنیان چپاول شد و فرزندانشان فروخته شدند و بسیاری از دخترانشان به حرمسرای پادشاه بوالهوس ربوده شدند.
مرسلین خارجی، چه کارملی های ایتالیایی و چه پدران فرانسوی، جز حفظ موجودیت خود کار دیگری از دستشان برنمیآمد. حتی بعضی از این کاتولیک ها به اسلام گرویدند که باعث انزجار حتی مسلمین گردید.
در دوره نادرشاه افشار :
نادرشاه در سال 1740 میلادی دستور داد تا کتابمقدس و قرآن به فارسی ترجمه شود. گویا او قصد داشت دین جدید و واحدی بهوجود آورد. طبق دستور او یهودیان عهدعتیق را، کاتولیک ها اناجیل را و ارمنیان بقیه عهدجدید را میبایست ترجمه کنند. این ترجمه میبایست ظرف شش ماه صورت گیرد، و چنین نیز شد. اما نادرشاه نتوانست دین مورد نظر خود را بهوجود آورد. او در اواخر عمر خود جور و ستمی بر ارمنینان و بعد بر مسلمین نیز وارد آورد.
با ترور نادرشاه به دست ملازمان خود، ایران بار دیگر در ورطه هرج و مرج فرو رفت. در اوضاع و شرایط بسیار بدی که حاکم بود، بهتدریج مرسلین کاتولیک از نظامهای مختلف از صحنه خارج شدند، طوری که تا سال 1750 میلادی، فقط چند کشیش کاتولیک بهطور پراکنده و بدون حمایت واتیکان به کارهای انساندوستانۀ خود ادامه میدادند.
پدر اِمه شِزو( Aime Chezaud ) ، «پدر حبیب» ، نخستین کشیش ژزوییت (یوزوییت) :
مرسلین کاتولیک گرچه اثری بر تاریخ نگذاردند، اما حضور آنان و خدمات فداکارانه، بیپیرایه و پرُمهر اکثر آنان قطعاً اثری بر ابدیت بسیاری از مردم فقیر و بینوای ایران داشته است. شاید سرگذشت پدر اِمه شِزو ( Aime Chezaud ) گویای تأثیری باشد که این مردان فداکار بر اذهان تودۀ مردم فقیر گذاشتهاند. او نخستین کشیش ژزوئیت بود و در نهایت فقر زندگی میکرد. او تمام وقت خود را صرف دستگیری از فقرا مینمود. وقتی چشم از جهان فرو بست، هزاران نفر از هر طبقه و دینی در تشییع جنازه او شرکت کردند. بهراستی که لقب «پدر حبیب» زیبندۀ این مرد بزرگ میباشد .
برای خواندن ادامۀ مقاله رجوع کنید :
http://forum.tarikhfa.ir/thread9376.html#post41613