تاریخ و تمدن میانرودان باستان

تاریخچه ای کوتاه از شهر باستانی الحَضْر (هَترا)

الحَضْر (هَترا) ، شهرى كهن در شمال عراق، كه ویرانه‌هاى آن برجاى مانده است. بازمانده‌هاى بناهاى سنگى عظیم با نقش‌برجسته‌ها و نگاره‌ها و مجسمه‌هاى تزیین شده شهر بیابانى، مدور، محصور و پهناور حضر، در شمال بین‌النهرین* و در 110 كیلومترى جنوب‌غربى موصل* واقع است (فؤاد سفر و محمد على مصطفى، ص 10، نقشه 1، ص 17ـ18؛ نیز رجوع کنید به ماجد عبداللّه شمس، ص 15، 21، 23). وادى ثَرثار در سه كیلومترى مشرق آن است (فؤاد سفر و محمد على مصطفى، ص 18).

در دوره آشوریان حضر قریه‌اى بود كه زمینهاى آن با جمع شدن آب باران در گودالهاى طبیعى، سیراب می‌شد و سبزه‌زارها و مرغزارهایى پدید می‌آمد؛ از این‌رو، مهم‌ترین و مشهورترین مركز تجمع قبایل و محل بتخانه‌هاى آنها بود و «شمس» والاترین و مشهورترین خداى آنها بود (همانجا). نخستین معبدى كه از سنگ با ستونهاى بلند و ستبر در حضر ساخته شد، متعلق به قرن دوم پیش از میلاد و اواخر دوره سلوكیان بود (همانجا).

تاریخ حضر به سه دوره تقسیم می‌شود: دوره تكوین، كه در اوایل سده اول میلادى به پایان رسید؛ دوره سادات یا مریا، از خاندانهاى محلى، كه در قرن اول میلادى استمرار یافت؛ و دوره ملوك، كه كمى بعد از نیمه دوم قرن دوم میلادى آغاز شد و با سقوط شهر در 240 میلادى به پایان رسید. در دوره ملوك، بلاش اشكانى نخستین كسى بود كه خود را پادشاه حَضْر نامید و عنوان «مَلِك‌العرب» را براى وى برگزیدند (همان، ص 26ـ27، 30ـ31). حضر در زمان دو تن از شاهان اشكانى ــ به‌سبب كثرت معابد و بتها، عامل نظامى كه حصارهاى بلند شهر و دیگر استحكامات نظامى گویاى اهمیت آنهاست، و قرارگرفتن بر سر شاهراههاى كاروانى تجارى ــ به شهر بزرگى بدل شد تا اینكه در 241 میلادى شاپور اول ساسانى آنجا را فتح كرد و به علت سیطره و گسترش دین زردشت و تغییرات عمده در مرزهاى دو امپراتورى ایران و روم، اهمیت دینى و نظامی‌اش را از دست داد، چنان‌كه در 363 میلادى شهرى كاملاً ویران و متروك و در محلى بسیار دورافتاده بود (همان، ص 18ـ19، 26).

در سده سیزدهم/ نوزدهم و نیمه نخست سده چهاردهم/ بیستم، چند باستان‌شناس اروپایى در حضر به حفارى پرداختند (رجوع کنید به د.ایرانیكا؛ الموسوعةالعربیة، ذیل مادّه). در حدود 1325ش/1946 در اطراف شهر كهن حضر عده‌اى سكونت گزیدند. دولت عراق، براى حفاظت از آثار، در آنجا پایگاهى نظامى ایجاد كرد كه به تدریج گسترش یافت و قریه‌اى كوچك و سپس مركز قضاى حضر، از توابع استان نینوا، شد و بناهاى ادارى، مدرسه، جامع، درمانگاه و هتل بزرگ گردشگرى در آن احداث گردید. از 1330ش/1951 مدیریت كل باستان‌شناسى عراق حفارى، بازسازى و مرمت را در حضر آغاز كرد و در 1339ش/ 1960 وارد مرحله حفاظت از آن شد. در 1349ش/ 1970 كاوشهاى گسترده‌ترى صورت گرفت و مجموعه معبد كبیر، دروازه مهم و شمالى شهر و كاخى در مجاورت آن شهر، از زیر خاك خارج شد (فؤاد سفر و محمد على مصطفى، ص 12ـ 13؛ رجوع کنید به براى اطلاع بیشتر درباره اكتشافات در حضر رجوع کنید به د. ایرانیكا؛ الموسوعة العربیة، همانجاها).

مؤلفان و جغرافی‌نگاران اسلامى بسیارى از این شهر نام برده‌اند و بیشتر آنان داستان فتح این شهر را به دست شاپور اول ساسانى بر اثر خیانت نضیره، دختر حاكم حضر به نام ضیزان، و انهدام حضر و كشته شدن حاكم و سپاهیان او نقل كرده‌اند. ابن‌رسته در كتاب الاعلاق‌النفیسة (ص 90) نوشته است كه رود ثرثار از حضر می‌گذرد. ابن‌خرداذبه در سده سوم، در توضیح نواحى موصل، شهر حضر را در مقابل تكریت و حاكم حضر را ساطِرون‌بن ضَیرَن معرفى كرده است. او به سرچشمه گرفتن رود ثرثار از هرماس و عبور آن از حضر و پیوستن آن به دجله اشاره كرده است (ص 94، 175؛ نیز رجوع کنید به سهراب، ص 126؛ حمداللّه مستوفى، ص 226). بكرى (متوفى 487؛ ج 2، ص 453ـ455) حضر را قلعه‌اى در كوهستان تكریت بین دجله و فرات و در كنار رود ثرثار دانسته و با در نظر داشتن داستان نضیره، افزوده است كه این دختر، شاپور را از طریق همین رود براى ورود به شهر راهنمایى كرد. ابن‌اثیر (ج 1، ص 387ـ388) از شهرى به نام حضر در كوهستان تكریت میان فرات و دجله نام برده است كه به شاه آن ساطرون می‌گفتند و داستان نضیره و خیانت او به پدر و تسلیم حضر به شاپور را نقل كرده است. یاقوت حموى (ذیل مادّه) نیز شهر حضر را در بین موصل و فرات معرفى كرده و نوشته است تمام خانه‌هاى شهر با سنگهاى تراشیده ساخته شده بود و شصت برج بزرگ داشت و در فاصله هر برج، نُه برج كوچك‌تر ساخته شده بود و هر برجى كاخ و حمام داشت. او داستان خیانت نضیره به پدرش و علت و چگونگى راهنمایى وى به شاپور اول براى فتح این شهر، پس از دو سال محاصره، را به تفصیل شرح داده است. حِمْیرى (متوفى 727؛ ص 204ـ 205) حضر را شهرى زیبا بین دجله و زاب از بلاد موصل در كنار رود ثرثار وصف كرد و داستان شاپور و دختر حاكم را نیز نقل كرده است. لسترنج (ص 98ـ99) نیز، در بخش مربوط به جزیره، آن را با نام الحضر و به صورت رومى «هترا»آورده و درباره آن مطالبى نوشته است.

منابع : ابن‌اثیر؛ ابن‌خرداذبه؛ ابن‌رسته؛ عبداللّه‌بن عبدالعزیز بكرى، معجم مااستعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفى سقّا، بیروت 1403/ 1983؛ حمداللّه مستوفى، نزهة القلوب؛ محمدبن عبداللّه حِمْیرى، الروض المعطار فى خبرالأقطار، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ سهراب، كتاب عجائب الاقالیم السبعة الى نهایة العمارة، چاپ هانس فون مژیك، وین 1347/1929؛ فؤاد سفر و محمد على مصطفى، الحضر: مدینةالشمس، بغداد [? 1974[؛ ماجد عبداللّه شمس، الحضر: العاصمة العربیة، بغداد 1988؛ الموسوعةالعربیة، دمشق: هیئة الموسوعة العربیة، 1998ـ، ذیل «الحضر» (از محمود فرعون)؛ یاقوت حموى؛

EIr., s.v. “Hatra” (by Rudiger Schmitt); Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930.

تصاویر این مدخل:

 

hatra_irak

 

madkhal_6295_1_1272395450

موقعیت دایره ای شهر الحضر منبع: هترا(حضرا) : شهر خورشید ، ترجمه : نادر کریمیان سردشتی ، تهران 1376 ش ، ص 17

ha

معبد مرن (خدای خورشید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *