بابلیان

گیلگمش و طوفان نوح

گیلگمش و طوفان نوح

نگارنده : Actinium

71_8_42b

گیلگمش بعد از مرگ انکیدو به فکر جاودانگی و یافتن راز بی‎مرگی افتاد. او در سفر پرطول و دراز خود، به «اوتناپیش‎تیم» می‎رسد. اوتناپیش‎تیم در پاسخ گیلگمش
که از راز جاودانگی می‎پرسد داستان طوفان را تعریف می‎کند. به قسمتی از این داستان با گزارش هنری تامک نگاه می‎کنیم:
«خدایان تصمیم گرفتند طوفان بزرگی بر انسان نازل کنند. فقط «اِئا» است که مقام و مرتبه را زیر پا می‎گذارد و اوتناپیش‎تیم را از وقوع فاجعه مطلع می‎سازد. :

«…خانه‎ات را برچین و یک قایق بساز…
اموالت را رها کن و به جستجوی موجودات زنده درآی
اموال شخصی را بگذار و زندگان را نجات ده!
تخم همه چیزهای زنده را در قایق بگذار»

اوتناپیش‎تیم قایقی بزرگ می‎سازد و آن را از چیزهای لازم پر می‎کند:

«…آن را با هر آن چیزی که بود پر کردم،
آن را با نقره پر کردم، آن را با طلا پر کردم
آن را با تخم همه چیزهای زنده، همه آنها پر کردم
همه دوستان و خویشانم را بر قایق سوار کردم
رمه‎های دشت باز را، جانوران وحشی دشت باز را، انواع افزارمندان را بر قایق سوار کردم…»

سرانجام طوفان و موج‎های سرکش آب همه جای زمین را فرا می‎گیرد. قایق بر آب‎ها سرگردان به پیش می‎رود
و طوفان پس از شش روز و هفت شب فرو می‎نشیند.

«…من به هوا نگریستم، سکوت غالب شده بود.
چون همه انسان‎ها به خاک بازگشته بودند
دشت سیلابی مانند پشت‎بام صاف شده بود
من دریچه را گشودم و نور به چهره‎‎ام تابید
من به زانو در آمدم، نشستم و گریستم…»

جالب اینجاست که در پایان طوفان، اوتناپیش‎تیم نیز همچون نوح برای مطمئن شدن از پیدا شدن خشکی، کلاغ و کبوتر را به هوا می‎فرستد.
تشابهی اینگونه جرئی و دقیق در این دو روایت، اعجاب‎انگیز است.

قبل از هر چیز باید توجه داشته باشیم که کتابت حماسه گیلگمش و بخش طوفان آن حداقل به 2100 قبل از میلاد مسیح مربوط می‎شود و به این ترتیب از نظر زمانی این نوشته حتی از روایت تورات نیز سبقت می‎گیرد. باستانشاناسان لوح‎های مربوط به آن را از معبد نبو و کتابخانه کاخ آشور بانیپال به دست آورده‎اند.

ساموئل هنری هرک می‎نویسد:

آنچه گفته شد (اسطوره طوفان) در لوح یازدهم حماسه گیلگمش آمده است. از دوازده لوحی که به این حماسه می‎پردازند این لوح از همه طولانی‎تر است و از الواح دیگر سالم‎تر مانده است. این اسطوره در خاور باستان به خوبی شناخته شده بوده است. عجیب این است که تکه‎‎هایی از این اسطوره در شکل هیتی آن یافت شده است.»

او در ادامه بحث خود با اشاره به کاووش‎های باستان‎شناسی ، خبر از لایه‎هایی از رسوب می‎دهد که امکان وقوع سیلی آنچنان بزرگ را تایید و تقویت می‎کند:

«در حفاری‎هایی که در جایگاه‎های مختلف بین النهرین به عمل آمده است به نشانه‎هایی بر می‎خوریم که خبر از سیل‎های شدیدی در شهرهای اور، کیش و ارخ می‎دهد…»

زمینه اصلی قصه نوح با تفاوت‎هایی فراوان در اساطیر ایرانی نیز دیده می‎شود. جان هینلر با اشاره به حضور این فضا در اسطوره‎های اسکاندیناوی، سایقه آن را به هزاران سال پیش یعنی به زمان هند و اروپاییان باز می‎گرداند.

«جم همچنین به خاطر ساختن وَرَه -وَر – یا دژی زیرزمینی مورد تمجید است. آفریدگار به او هشدار داده بود که مردمان گرفتار زمستانی هراس‎انگیز خواهند شد که بر اثر آن همه مردمان و حیوانات نابود خواهند گشت.
از این رو جم وری ساخت و تخمه‎های انواع حیوانات مفید ، گیاهان و بهترین مردمان را آنجا برد.
اگر چه این عقیده تفاوت بارزی با داستان طوفان سامیان دارد، اما بنا به روایات متون متاخر ایرانی، هدف از ور این بوده است که پس از اتمام آن زمستان که در پایان تاریخ جهان پیش می‎آید دوباره جهان آبادان شود. آنجا که عقاید مشابهی در عقاید اسکاندیناویان وجود دارد این احتمال هست که این دو روایت که صورت اولیه خود را حفظ کرده‎اند، اسطوره‎هایی را در بر داشته باشند که تاریخ آنها به هزاران سال پیش یعنی به زمان هندو-اروپاییان باز گردد.

 

منبع: تاریخ ده هزار ‎ساله ایران، عبدالعظیم رضایی، چاپ پنجم، تابستان 73، انتشارات اقبال، جلد اول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *