دین و آیین زرتشت

»اهورامزدا« تاریخچه و پیدایش آن

»اهورامزدا« تاریخچه و پیدایش آن

اهورامزدا

يافتنِ قدمتِ نامِ اهورامزدا بسيار دشوار است. امروزه با آگاهيهاي موجود مسلم است كه آرياييان و ايرانيانِ آريايي، قبل از زرتشت با نامِ اهورامزدا آشنا بوده اند، يعني به هنگامِ حضور و ظهورِ زرتشت، نامِ اهورا، نامي آشنا بوده او دستِ كم يكي از خدايانِ بزرگِ ايرانيانِ باستان است كه با ظهورِ زرتشت به مقامِ يكتايي ميرسد.

اين نام، مركب از واژه ي هندوايراني اَهورَه، اَسورَه = سَروَر و واژه اوستاييِ مَزدا = دانا به معني سرورِدانا است.
اين كلمه در متنهاي پهلوي به اُهرمَزد و هُرمُزد و در فارسي اورمَزد، هُرمزد و هُرمُز مبدل شده است.

تا قبل از زمانِ هخامنشيان نميتوان در موردِ يزدانشناسي و باورهاي دينيِ ايرانيان جز در اساطير باستاني ايران و هندِ باستان آگاهي يافت.
همزادهاي اساطيري [كهن] بيشماري كه از دورانِ مشتركِ هندوايراني در ادبِ وِدايي و ميراثِ فرهنگيِ هند و داستانهاي پيشدادي، كياني و ميراثِ فرهنگي ايرانِ باستان برجا مانده اند، از جايگاهِ ويژه اي برخوردارند.

اين هر دو قوم در دورهي هندوايراني به اَسوره (اَهورَه) و دَئِوَ (ديو)هاي بيشماري معتقد بوده اند.
اهورامزداي زرتشت را در سرودهايش «گاتها»كه در واقع اصلِ اوستا است، بهتر ميتوان شناخت.

اَهورامزداي زرتشت، داناترين سرور و بالاترين و برترين گوهري است كه شايسته ي نيايش است. اين گزينش در شرايط و زماني انجام گرفته كه پيرامونِ زرتشت را ايزادانِ هندوايراني بيشماري فراگرفته و در باورِ مردمان بوده اند. پس زرتشت با هوشياري و تدبير، اهورامزدا را بزرگترين خوانده است و اين به مفهومِ آن است كه او بزرگترين خدايي است كه وجود دارد و در تصور ميگنجد. با اين تدبير، بي آنكه ايزدانِ موجود را انكار كند، در مراحلِ بعدي آنها را به شكلِ فرشتگانِ اهورامزدا انگاشته كه به صورتِ صفاتِ اهورامزدا عمل ميكنند. با اين سليقه و تدبير، ايزدانِ باستاني به فرشتگاني مستقل كه از اهورامزدا بيرون جوشيده اند، بدل شده و هر يك به صورتِ منظري از اهورا عمل ميكنند. به عبارت ديگر، اَمشاسپندان، اعضاي يك پيكراند كه در آفرينش، زيك گوهرند.»

در سراسرِ گاتها، اهورامزدا براي زرتشت، تنها خداي توانا و آفريننده ي دانا است. در بالاترين نقطه ي آسمان قرار دارد. زاده نشده و كسي به او نميماند. وَراي او و بدونِ او، هيچ چيز وجود ندارد. او برترين هستي است و هستيِ همه از اوست. او برترين است. نه برتر از خود دارد و نه همپايه. نه كسي منكرِ برتري او و نه مدعي جايگاه اوست.

در سنگنبشته هاي هخامنشيان نيز اهورامزدا همان خداي يكتايي است كه راستي را دوست دارد و از دروغ بيزار است. از تاكيدهاي فراوان در گاتها و سنگنبشته ها به پرهيز از دروغ، ميتوان نتيجه گرفت كه تضادِ راستي و دروغ، در هر دو به يك اندازه متبلور است و بينشِ نبرد با دروغ و تكيه بر راستي، آبشخوري واحد دارد.

در حقيقت امشاسپندانِ زرتشت، به پيكرِ اهورامزدا پيوند خورده اند و به عبارتي اهورامزدا با شش صفتِ خود (امشاسپندان)، جهان را اداره ميكند.

اين شش امشاسپند يا صفتِ اهورايي عبارتند از:

1 وَهومَنه (بهمن): انديشه يا خردِ نيكو.

2 اَشَه وَ هيشتَه (ارديبهشت): بهترين فضيلت يا راستي

3 خشَتَره وَئيريَه (شهريور): شهرياري دلخواه، آرمانِ شهرياري.

4 سِپَنتَه آرمَئيتي يا سِپَندارمَز (اسفند): به جا انديشِ مقدس.

5 و 6 هَئوروَتات (خرداد): كمال و اِمِرتات (مُرداد ـ اَمُرداد) بيمرگي در جهان بينيِ زرتشت عامل اختيار است كه مسير زندگي را در مبارزه با بدي و اهريمن تعيين ميكند. اهورامزدا، امشاسپندان و ايزدان را در كنار دارد و سروش نيز در جمع آنها عضويت دارد.

دكتر پرويز رجبی- هما ارژنگی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *