تاريخ فا

آريستيپوس

4dad36017c998f90ffa20fa41e87c61a

آريستيپوس يکی از شاگردان سقراط است که کمتر ھنگام مطالعه فلسفه يونان باستان نامی از او می شنويم ومنابع خيلی کمی ھم حتی به انگليسی در مورد او موجود است آريستيپوس می باشد. در کتب تاريخ فلسفه غالبا به شکل مقدمه ای بسيار کوتاه برای وارد شدن به فلسفه اپيکوری است. شايد دليل اين امر احساس ننگی باشد که ديگر شاگردان سقراط و فيلسوفان نسلھای بعد يونان باستان از او به عنوان شاگرد سقراط حس می کردند. به ھمين سبب سعی کردیم اين فيلسوف را بيشتر مورد بررسی قرار دھیم تا منبع پارسی مناسبی در باره او موجود باشد.

آريستيپوس در سيرين مستعمره يونان در شمال آفريقا (ليبی) به دنيا آمد. او در جوانی به آتن رفت و در آنجا به جمع جوانان پيرو سقراط که مشغول آشکار و افشا کردن جھل و نادانی مردم آتن بودند پيوست. اما با آشکار شدن فلسفه او تبديل به لکه ننگ پيروان او (البته از نظر ديگر ھم قطارانش) شد. زيرا او به دفاع از خوشگزرانی و ھوسرانی بر خاسته بود و معتقد بود که ھدف تمام اعمال ما لذت است، پس برای کسب لذت نيازی ھم به رعايت کردن عرف ھای اجتماع نيست. علاوه بر اين او مانند سوفيت ھا (سوفسطاييان) به دريافت پول بابت آموزشھايش مشتاق بود. تعدادی ھم شاگرد جمع کرده بود که به آنھا فلسفه می آموخت. او ھمراه با اين شاگردان که دخترش اريت نيز در اين جمع بود مدرسه سيرناييک را پی ريزی کرد. مدرسه سيرناييک تاثير زيادی روی اپيکور و شک گراھا گذاشت. دقيقا روشن نيست که چقدر از توسعه اين مدرسه توسط خود آريستيپوس صورت گرفته است زيرا ھم منابع کمی در مورد او موجود است و ھم اينکه نوه اش که ھمنام او نيز بود کارھايی را برای اين مدرسه انجام داده است.

مھمترين منبع تحقيق در مورد آريستيپوس نوشته ھا ديوجنس ليريتيوس درباره او است که ۵٠٠
سال بعد از مرگ او نگاشته شده است که در آن ھم به دليل اينکه فلسفه آرسيتيپوس به نظر او حقير بوده به آن توجه زيادی نشده است. ھدونيسم (فلسفه لذت و خوشگزرانی) او ھم سبب شده است که داستانھای بسياری در مورد ھوسرانی و عشرت طلبی او نقل شود که بدون ترديد بسياری از آنھا نادرست است. مانند ديگر متفکران اخلاق يونانی فلسفه آريستيپوس نيز بر اين پرسش متمرکز شده بود که فرجام و
ھدف چيست؟ و غايت کدام است يا به زبان خودمانی تر: آخرش که چی؟ و اينکه چه چيزی ارزش دليل وھدف بودن را برای اعمال ما دارد؟ آريستيپوس اين غايت و ھدف را کسب لذت معرفی می کند. بدين گونه اين تعريف از او يک ھدونيست (تابع فلسفه لذت وخوشگزرانی) می سازد.

بيشتر لذت ھايی که آريستيپوس معرفی می کند لذايذ جسمانی ھستند که برای نمونه می توان از خوابيدن با روسپی های کلاس بالا يا لذت بردن از خوردن ميوه ھای دلچسب و شراب کھنه نام برد. آريستيپوس تعلل در کسب لذت را جايز نمی داند و از لذت بردن آنچه که در حال است در برابر زحمت و رنج برای لذتی که در آينده ممکن است رخ دھد دفاع می کند. شايد دليلش اين باشد که مردمی را مشاھده کرده که به فکر فردای خويشتن نیستند پس غم فردا را نمی خورند. يا اينکه کسی که دل مشغولی آينده را ندارد به ھمين که دل مشغولی آينده را ندارد در زمان مشکلات ھم کمتر دچار رنج می شود و حتی شايد در اين زمان ھم باز کسب لذت کند اما کسی که نگران آينده است لذت امروز را با نگرانی برای فردا و لذت فردا را با نگرانی برای فرداھای ديگر تباه می سازد. ھميشه ھم اين امکان وجود دارد که لذت امروز تبديل به رنجی برای فردای آن روز شود. در حاليکه چيزی که در نھايت اھميت دارد رنج کمتر و لذت بيشتر است.

آريستيپوس احترام کمی برای عرف و ادب حکمفرما بر يونان آن زمان قائل می شد. برای مثال
زمانی که برای خوابيدن با يک روسپی مورد انتقاد قرار گرفت. او در جواب پرسيد: آيا در استفاده از خانه ای که قبلا مورد استفاده افرادی قرار گرفته با خانه ای که تا کنون کس ديگری از آن استفاده نکرده تفاوتی ھست؟ يا اينکه تفاوتی در دريانوردی بوسيله کشتی استفاده شده توسط ديگران با کشتی استفاده نشده است؟ پس ھمينطور که در اين مثالھا تفاوت مھمی وجود ندارد. ھمخوابگی با روسپی با ھمخوابی زنی که قبلاً با مردم ديگری نبوده نيز فرق مھمی ندارد. ھمچنين از او به خاطر رفتار تملق آميز و زبونانه در مقابل حکام وقت بد گويي ھايی شده است. اين گرايش به لذت آنی و فلسفه دم را غنيمت دان او برای لذت و ھمچنين عدم توجه او به عرف اخلاقيات رايج در اجتماع به او توانايی داده بود که تقريباً در ھر شرايطی احساس نفع کند. آريستيپوس تنھا يک قيد رابرای لذت بردن لازم می دانست و آن اينکه ما صاحب و کنترل کننده لذت باشيم نه لذت کنترل کننده و ارباب ما. چون در غير اين صورت لذت تبديل به کاری از روی بی ميلی می شود که حتی ممکن است منجر به از دست داد کنترل خود شخص شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *