عهد نامه گلستان – پیش درآمد و متن اصلی آن
نگارنده : ایرانمهر
در روايت ماجراى جنگ هاى ايران و روس، سرانجام به عهدنامه گلستان رسيديم. در شماره گذشته خوانديد كه فتحعلى شاه با ميانجى گرى سر گور اوزلى (سفيركبير بريتانيا در ايران) و نگران از طغيان هاى خراسان سرانجام با مصالحه ميان روسيه و ايران موافقت كرد و ميرزا ابوالحسن خان شيرازى را مامور كرد كه با «سردار روس» ملاقات كند و با او «عهد سازش» ببندد.
ناگفته پيداست كه اين تصميم براى شاهزاده عباس ميرزا و اطرافيانش كه مخالف تن دادن به سازش در آن شرايط بودند، تا چه اندازه تلخ بود. ميرزا ابوالقاسم فراهانى (قائم مقام دوم) در نامه اى كه در همان ايام براى كسى نوشته است اشاره اى عجيب و وهم انگيز به اين ماجرا دارد: «به خدا كه در اين سفر بعد از مرخصى از خدمت شما (ميرزا بزرگ نورى) هيچ چيز دو سر نديدم، مگر يك برّه كه يك روز قبل از مصالحه (با روسيه و انعقاد معاهده گلستان) ميش ملا بخشى تركمانى زاييد. به نظر ايچ آقاسى و وزير خارجه (ميرزا ابوالحسن) هم رسيد. دو سر داشت و سه گوش و يك تن؛ مثل آذربايجان كه يك ولايتى است در زير لگد دو دولت روس و شيعه (يعنى ايران). از دو گوشه مدعى آنجا بودند، روم هم حالا از گوشه ديگر در آمد و مدعى ايروان است!»
كابوس
اين كابوس را كه روز پيش از مصالحه بر مقامات ايرانى نازل شد، مى توان نشانه اى شوم از سرنوشت ايران پس از امضاى معاهده گلستان به حساب آورد. اين معاهده كه يك مقدمه و يازده فصل داشت در «معسكر روسيه در رودخانه زيوه من (از) محال گلستان متعلقه ولايت قراباغ» ميان دو طرف منعقد شد. فصل اول تأكيد مى كرد كه عداوت و دشمنى ميان دو طرف «الى الابد» پايان خواهد گرفت و «دوستى و وفاق شديد» ميان اعلى حضرتين برقرار خواهد شد.
فصل دوم بر پذيرش اصل «اسطاطسكواوپرزنديم» (وضعيت موجود) توسط دو طرف تاكيد داشت و خط مرزى را به اين شرح تعيين مى كرد: «از ابتداى اراضى آدينه بازار به خط مستقيم از راه صحراى مغان تا به معبر «يرى بلوك» رود ارس و از بالاى كنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه كپنك چاى به پشت كوه مقرى و از آنجا خط حدود سامان ولايت قراباغ و نخجوان از بالاى كوه هاى «الكزبدرلكزمرى» و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ايروان و نيز رسدى از سنور گنجه جمع و متصل گرديده، بعد از آن حدود مزبور كه ولايات ايروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدين لو را تا به مكان «ايشك ميدان» تشخيص و منفصل ميانرود از ايشك ميدان نيز از بالاى سر كوه هاى طرف راست طرق و رودخانه هاى حمزه چمن و از سر كوه هاى پلنگ الى گوشه حدود و محال شوره گل و از شوره گل از بالاى كوه برف دار الكز گذشته از سرحد محال شوره گل و ميانه حدود قريه مسدره و ارتيك به رودخانه ارپه چاى ملحق و متصل [شود].»
در اين فصل مقرر مى شد كه سرنوشت مرز در ناحيه تالش هم به نتيجه بررسى هاى دو طرف در مورد آن منطقه و مشخص شدن نقاطى كه در زمان انعقاد مصالحه در اختيار هر يك از طرفين است، موكول شود.
پادشاه ايران در فصل سوم معاهده «به عوض وليعهدان عظام تخت شاهانه ايران» نيز تصديق مى كرد كه ولايات قراباغ، گنجه، شكى، شيروان، قبه، دربند، بادكوبه، داغستان، گرجستان و… به «ممالك ايمپريه روسيه» تعلق دارد و به اين ترتيب حق تجديد ادعا را از جانشينان خود سلب مى كرد.
در عوض امپراتور روسيه نيز در فصل چهارم معاهده براى اظهار دوستى به شاه ايران، از سوى وليعهدان و جانشينان خود متعهد مى شد اولاً «هر يك از فرزندان عظام ايشان كه به وليعهدى دولت ايران تعيين مى گردد، هرگاه محتاج به اعانت و امداد روسيه باشد، مضايقه ننمايند» و ثانياً «اگر در سر امور داخله مملكت ايران فيمابين شاهزادگان مناقشتى روى نمايد، دولت روس را در آن ميانه كارى» نباشد.
فصل پنجم معاهده حق انحصارى دارا بودن كشتى جنگى در درياى خزر را به روسيه مى داد. در اين فصل آمده بود كشتى هاى تجارى دو طرف اجازه حمل كالا به بنادر طرف مقابل دارند و در صورت حادثه و گرفتارى در آب هاى طرف مقابل بايد به آنها كمك شود.
فصل ششم به موضوع اسرا و فراريان مى پرداخت و چنين معين مى كرد كه ظرف سه ماه پس از امضاى معاهده اسرا بايد آزاد شوند ولى چنانچه اسيرى بخواهد در مملكت مقابل بماند مأذون باشد و اگر كسى به كشور مقابل گريخته و پناهنده شده بوده نيز بتواند در همانجا بماند.
پادشاهان دو كشور در فصل هفتم معاهده متعهد مى شدند از سفراى طرف مقابل به شايستگى استقبال و پذيرايى كنند. همچنين مقرر مى شد نمايندگان تجارى هر يك از دو دولت در خاك دولت مقابل اجازه داشتن حداكثر ده مامور داشته باشند و بتوانند به آسودگى و محترمانه بر حفظ حقوق بازرگانانشان نظارت كنند.
فصل هشتم معاهده به مقررات آمد و شد «قوافل و ارباب معاملات» دو طرف و جزئيات مربوط به تعهدات هر يك از دو دولت در قبال آنها مى پرداخت.
فصل نهم نيز در مورد تجارت و ميزان باج و حق گمركى بود كه به مال التجاره بازرگانان ايران و روس كه به كشور ديگر سفر مى كردند تعلق مى گرفت و به منظور تسهيل فعاليت هاى بازرگانى در قرارداد گنجانده شده بود . ( امید پارسا نژاد – شرق )
معاهده گلستان _ سال ۱۸۱۳ میلادی
از جمله مناطقی که از ایران جدا شد عبارتاند از:
قره باغ
گنجه
خانات موشکی
شیروان
قوبا
دربند
باکو
هرجا از ولایات تالش را که بالفعل در تصرف روسیه بود.
داغستان
گرجستان
متن کامل عهد نامه گلستان :
اعلیحضرت قضا قدرت ، خورشید رایت ، پادشاه جم جاه و امپراتوری عالی دستگاه ممالك بالاستقلال كلممالك ایمپریه روسیه و اعلیحضرت قدر قدرت كیوان رفعت پادشاه اعظم سلیمان جاه ممالك بالاستحقاق ممالك شاهانه ایران به ملاحظه كمال مهربانی و اشقاق علیتین كه در ماده اهالی و رعایای متعلقین دارند رفع و دفع عداوت و دشمنی كه برعكس رأی شوكت آرای ایشان است طالب و به استقرار مراتب مصالحه میمونه ودوستی جواریت سابقه مؤكده را در بینالطرفین راغب میباشند به احسنالوجه رأی علیتین قرار گرفته و درانجام این امور نیك و مصوبه از طرف اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالك روسیه به عالیجاه معلی جایگاه جنرال لیوتنان سپهسالار روسیه و مدیر عساكر ساكنین جوانب قفقازیه و گرجستان و ناظم امور ومصالح شهریه ولایات غروزیا و گرجستان و قفقازیه و حاجی ترخان و كارهای تمامی ثغور و سرحدات اینحدودات و سامان، امر فرمای عساكر سفاین بحر خزر صاحب حمایل الكساندر نویسكی و حمایل مرتبه اولینآنای مرتبهدار رابع عسكریه مقتدره حضرت گیوركی صاحب نشان و شمشیر طلاالمرقوم به جهت رشادت وبهادری نیكولای ریتشچوف اختیار كلی اعطا شده و اعلیحضرت قدر قدرت والارتبت پادشاه اعظم مالك كل ممالك ایران هم عالیجاه ، معلی جایگاه ایلچی بزرگ دولت ایران كه مأمور دولتین روس و انگلیس بودهاندعمدهالامراء والاعیان مقرب درگاه ذیشان و محرم اسرار نهان و مشیر اكثر امور دولت علیه ایران و از خانواده دودمان وزارت و از امرای واقفان حضور در مرتبه دوم آن ، صاحب شوكت عطایای خاص پادشاهی خود ازخنجر و شمشیر و كارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع یراق میرزاابوالحسن خان را در این كارمختار بالكل نمودهاند حال در معسكر روسیه رودخانه زیوه من محال گلستان متعلقه ولایت قراباغ ، ملاقات و جمعیت نمودهاند ، بعد از ابراز و مبادله مستمسك مأموریت و اختیار كلی خود به یكدیگر و ملاحظه و تحقیقامور متعلق به مصالح مباركه به نام نامی پادشاهان عظام قرار و به موجب اختیار نامجات طرفین قیود و فصول و شروط مرقومه را الیالابد مقبول و منصوب و استمرار میداریم.
فصل اول ـ
بعد از این امور جنگ و عداوت و دشمنی كه تا حال در دولتین روسیه و ایران بود به موجب اینعهدنامه الیالابد مقطوع و متروك و مراتب مصالحه اكیده و دوستی و وفاق شدید فیمابین اعلیحضرت قضا قدرت پادشاه اعظم امپراطور روسیه و اعلیحضرت خورشید رایت ، پادشاه دارا شوكت ممالك ایران و وراث و ولیعهدان عظام ،میانه دولتین علیتین ایشان پایدار و سلوك خواهد بود.
فصل دوم ـ
چون پیشتر به موجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول و رضا در میان دولتین شده است كه مراتب مصالحه در بنای اسطاطسكو او پرزندیم باشد یعنی طرفین در هر موضوع حالی كه الی قرارداد مصالحه بوده است از آن قرار باقی و تمامی اولكای ولایات خوانین نشین كه تا حال در تحت تصرف و ضبط هر یك ازدولتین بوده ، كماكان در ضبط اختیار ایشان بماند ، لهذا در بین دولتین علیتین روسیه و ایران به موجب خط مرقومه ذیل ثغور و سرحدات مستقر و تعیین گردیده است از ابتدای اراضی آدینه بازار به خط مستقیم از راه صحرای مغان تا به معبر یدی بلوك رود ارس و از بالای كنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه كپنك چای به پشت كوه مقری و از آن جا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان و ایروان و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردیده بعد از آن حدود مزبور كه ولایات ایروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمسالدین لورا تا مكان ایشك میدان مشخص و منفصل میسازد و از ایشك میدان تا بالای سر كوههای طرف راست و رودخانههای حمزه چمن و از سر كوههای پنبك الی گوشه محال شورهگل از بالای كوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شورهگل و میانه حدود قریه سدره به رودخانه آرپه چای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص میگردد و چونولایت خوانین نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست به دست افتاده به جهت زیاده صدق و راستی حدود ولایات طالش مزبور را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق این صلحنامه از پادشاهان عظام معتمدان ومهندسان مأموره كه به موجب قبول و وفاق یكدیگر و معرفت سرداران جانبین جبال و رودخانهها و دریاچه وامكنه ، و مزارع طرفین تفصیلا تحریر و تمیز و تشخیص میسازند آن را نیز معلوم و تعیین ساخته آن چه درحال تحریر این صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبین باشد معلوم نموده آن وقت خط حدود ولایت طالش نیز در بنای اسطاطسكو او پرزندیم مستقر و معین ساخته هر یك از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سرآن باقی خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبوره فوق اگر چیزی از خط طرفین بیرون رفته باشد معتمدان ومهندسان مأموره طرفین هر یك طرف موافق اسطاطسكو او پرزندیم رضا خواهند داد.
فصل سوم ـ
اعلیحضرت قدر قدرت ، پادشاه اعظم كل ممالك ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی كه به اعلیحضرت خورشید مرتبت امپراطور كل ممالك روسیه دارند به این صلحنامه به عوض خود و ولیعهدانعظام تخت شاهانه ایران و ولایات قراباغ گنجه كه الان موسوم به یلی سابط پول است و اولكای خوانین نشین شكی و شیروان و قبه و دربند و بادكوبه هر جا از ولایات طالش را با خاكی كه الان در تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان و گرجستان و محال شورهگل و آچوقباشی و گروزیه و منگریل و آبخاز و تمامی اولكا و اراضی كه در میانه قفقاز و سرحدات معینهالحالیه بود و نیز آنچه از اراضی و اهالی قفقاز الی كناردریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالك ایمپریه روسیه میدانند.
فصل چهارم ـ
اعلیحضرت خورشید رایت امپراطور والاشوكت ممالك روسیه برای اظهار دوستی و اتحاد خود نسبت به اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالك ایران و به جهت اثبات این معنی بنابر همجواریت طالب و راغب است كه در ممالك شاهانه ایران رایت استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اكیده مشاهده وملاحظه نمایند ، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار مینمایند كه هر یك از فرزندان عظام ایشان كه به ولیعهدی دولت ایران تعیین میگردد هرگاه محتاج به اعانت یا امدادی از دولت علیه روسیه باشند مضایقت ننمایند تا از خارج كسی نتواند دخل و تصرف در مملكت ایران نماید و به اعانت و امداد دولت روس دولت ایران مستقر و مستحكم گردد و اگر در سر امور داخله مملكت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی روی نماید دولت علیه روس را در آن میانه كاری نیست تا پادشاه وقت خواهش نماید.
فصل پنجم ـ
كشتیهای دولت روسیه كه برای معاملات بر روی دریای خزر تردد مینمایند به دستورسابق ماذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیك شوند و زمان طوفان و شكست كشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود و كشتیهای جانب ایران هم به دستورالعمل سابق ماذون خواهند بود كه برای معامله روانه ساحل روسیه شوند به همین نحو در هنگام شكست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد و در خصوص كشتیهای عسكریه جنگی روسیه به طریقی كه در زمان دوستی و یا در هر وقت كشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیرق در بحر خزر بودهاند حال نیز محض دوستی اجازه داده میشود كه به دستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس كشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشند.
فصل ششم ـ
تمام اسرائی كه در جنگها گرفته شدهاند یا این كه از اهالی طرفین اسیر شده از كریستیان ویا هر مذهب دیگر باشند الی وعده سه ماهه هلالی بعد از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخص و رد گردیده و هر یك از جانبین خرج و مایحتاج به اسرای مزبور داده و به قراكلیسا رسانند و وكلای سرحدات طرفین به موجب نشر اعلامی كه در خصوص فرستادن آنها به جای معین به یكدیگر مینمایند ، اسرای جانبین را باز یافت خواهند كرد و اذن به كسانی كه به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند و آنان كه سبب تقصیر و یا خواهش خود از مملكتین فرار نمودهاند داده شود كه به وطن اصلی خود مراجعت نمایند و هر كس از هر قومی چه اسیر و چه فراری كه نخواسته باشد بیاید كسی را با او كاری نیست و عفو تقصیرات ازطرفین نسبت به فراریان عطا خواهد شد.
فصل هفتم ـ
علاوه از اقرار و اظهار مزبوره بالا رأی اعلیحضرت كیوان رفعت امپراطور اعظم روسیه واعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالك ایران قرار یافته كه ایلچیان معتمد طرفین كه هنگام لزوم مأموردارالسلطنه جانبین میشوند بر وفق لیاقت رتبه و امور كلیه مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و سجل نمایندو به دستور سابق وكلائی كه از دولتین به خصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین وتمكین گردیده زیاده از ده نفر عمله نخواهد داشت و ایشان با اعزاز شایسته مورد مراعات گردیده به احوال ایشان هیچگونه زحمت نرسیده بل زحمتی كه به رعایای طرفین عاید گردد به موجب عرض و اظهار وكلای رعایای مزبور رضای ستمدیدگان جانبین داده شود.
فصل هشتم ـ
در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالك دولتین علیتین اذن داده میشود كه هر كس از اهالی ، تجار به خصوص به ثبوت این كه دوست رعایا و ارباب معاملات متعلق به دولت علیه روسیه یا تجار متعلق به دولت بهیه ایران میباشند و از دولت خود یا از سرحد داران تذكره و یا كاغذ راه در دست داشته باشند از طریق بحر و بر به جانب ممالك این دو دولت بدون تشویش آیند و هر كس هر قدر خواهد ساكن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمایند و زمان مراجعه آنها به اوطان خود از دولتین مانع ایشان نشوند آنچه مال و تنخواه از امكنه ممالك روسیه به ولایات ایران و نیز از طرف ایران به ممالك روسیه برند و به معرض بیع رسانند و یا معاوضه با مال و اشیاء دیگری نمایند اگر در میان ارباب معاملات به خصوص طلب و غیره شكوه و ادعائی باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وكلای طرفین یا اگر وكیل نباشد به نزد حاكم آن جا رفته امور خود را عرض و اظهار سازند تا ایشان از روی صداقت مراتب ادعای ایشان را مشخص و معلوم كرده خود یا به معرفت دیگران قطع و فصل كار را ساخته و نگذارند تعرض و زحمتی به ارباب معاملات عاید شود و ارباب تجار طرف ممالك روسیه كه وارد به ممالك ایران میشوند ماذون خواهند بود كه اگر با تنخواه واموال خودشان به جانب ممالك پادشاهانه دیگر همچنین از طرف دولت علیه روسیه نیز درباره اهالی تجاردولت ایران كه از خاك ممالك روسیه به جانب سایر ممالك پادشاهان كه دوست روسیه باشند میروند معمول خواهد شد وقتی كه یكی از رعایای دولت روسیه در زمان توقف و تجارت در مملكت ایران فوت شد و املاك واموال او در ایران بماند چون ما یعرف او از مال رعایای متعلقه به دولت است لهذا میباید اموال مفوت به موجب قبضالواصل شرعی رد و تسلیم ورثه مفوت گردد و دیگر اذن خواهند داد كه املاك مفوت را اقوام اوبفروشند چنان كه این معنی در میان ممالك روسیه و نیز در ممالك پادشاهان دیگر دستور و عادت بوده متعلق به هر كه باشد مضایقه نمینمایند.
فصل نهم ـ
باج و گمرك اموال تجار طرف دولت بهیه روسیه كه به بنادر و بلاد ایران میآورند از یك تومان مبلغ پانصد دینار در یك بلده گرفته از آنجا با اموال مذكور به هر ولایت ایران كه بروند چیزی مطالبه نگردد وهمچنین از اموالی كه از ممالك ایران بیرون بیاورند آن قدر زیاده به عنوان خرج و توجیه و اختراعات چیزی ازتجار روسیه با شر و شلتاق مطالبه نشود. به همین نحو در یك بلده باج و گمرك تجار ایران كه به بنادر بلاد ممالك روسیه میبرند و یا بیرون بیاورند به دستور گرفته اختلافی به هیچ وجه نداشته باشد.
فصل دهم ـ
بعد از نقل اموال تجار به بنادر كنار دریا و یا آوردن از راه خشكی به بلاد سرحدات طرفین اذن و اختیار به تجار و ارباب معاملات طرفین داده شده كه اموال و تنخواه خودشان را فروخته و اموال دیگر خریده و یا معاوضه كرده دیگر از اعضای گمرك از مستأجرین طرفین اذن و دستوری نخواسته باشند زیرا كه بر ذمه اعضای گمرك و مستأجرین لازم است كه ملاحظه نمایند كه تا معطلی و تأخیر در كار تجارت ارباب معاملات وقوع نیابد باج خزانه را از بایع یا از مبیع یا از مشتری هر نوع با هم سازش مینمایند حاصل و بازیافت دارند.
فصل یازدهم ـ
بعد از تصدیق و خط گذاردن در این شرط نامچه بوكلای مختار دولتین علیتین بلاتأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار و امر اكید به خصوص بالمره ترك قطع امور عداوت و دشمنی به هر جا ارسال خواهد كرد این شروط نامه الحاله كه به خصوص استدامت مصالحه دائمی طرفین مستقر و دو قطعه مشروحه باترجمان خط فارسی مرقوم و محرر و از وكلای مختار مأمورین دولتین مزبوره تصدیق و با خط و مهر مختوم گردید و مبادله با یكدیگر شده است میبایست از طرف اعلیحضرت خورشید رتبت پادشاه اعظم امپراطور اكرم مالك كل ممالك روسیه و از جانب اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه والاجاه ممالك ایران به امضای خط شریف ایشان تصدیق گردد و چون این صلحنامه مشروحه مصدوقه میباید از هر دو دولت پایدار بوكلای مختار برسد لهذا از دولتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد. تحریراً فی معسكر روسیه رودخانه زیوه من محال گلستانمتعلقه به ولایت قرهباغ به تاریخ بیست و نهم ماه شوال 1228 هجریه و تاریخ دوازدهم ماه اوكد مبر سنه1813 (2 آبان 1192 خورشیدی برابر با 24 اكتبر 1813 میلادی).