تاریخ انقلاب مشروطه در ایران

انباشت سرمایه و انقلاب مشروطه در ایران

انباشت سرمایه و انقلاب مشروطه در ایران

فریبرز مسعودی

انقلاب مشروطه در ایران

شنبه ۹ رمضان سنه ی ۱۳۱۱ هجری قمری

امروز بندگان همایون سوار شدند… گوشت در تهران کمیاب است، نان گران هیچ کس در فکر مردم نیست. خداوند وجود پادشاه ما را از تیر نفرین مردم محفوظ دارد. صاحب دیوان با هشتاد سال عمر که همه ی این عمر را غلط زندگی کرده است و قابل هیچ خدمت و ماموریتی نیست، هشتاد هزار تومان داد، حاکم کرمان شد، رکن الدوله را گفتند صد و پنجاه هزار تومان داد، حاکم فارس شد، حکومت گیلان هم در حراج و مزایده است تا چه شود.

روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه (وزیر انطباعات در اواخر دوره ناصری) 

انقلاب مشروطه ایران حاصل پیچیدگی‌های دورانی بغرنج، پیچیده و آبستن دگردیسی‌های خونبار جهانی است که مهر و نشان آن را بر تارک خود حمل می‌کرد. انقلابی همانند دیگر انقلاب‌های خونبار در کشورهای پیرامونی مصر، هند، چین، مکزیک و ترکیه که در چنبره تعارض‌ها، تضادها و بغرنجی‌های بیرونی و درونی از جمله رخنه امپریالیسم، مسئله ارضی، قومی و طبقاتی و فشارهای سنگین و خرد کننده برای نوسازی اقتصادی طبق الگوهای سرمایه‌دارانه و تعارض‌های دینی، آزادی‌های اجتماعی و فردی، قانون و استبداد به نفس نفس افتاده بود. حضور همزمان عناصر گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجب حضور همزمان بازیگران بسیاری شده بود که گاه همساز و گاه متعارض و حتی در تضاد با یکدیگر هر یک به انقلاب مشروطه دل بسته بودند. بازیگرانی متشکل از تجار، پیشه‌وران، تولید کنندگان صنایع خرد روستایی وصنایع دستی خرده مالکان و پیشه‌وران شهری و روستایی ورشکسته در اثر نفوذ اقتصاد سرمایه‌داری غرب و تغییر فاز اقتصادی کشور از اقتصاد معیشتی به اقتصاد کالایی و تولیدکنندگان صنایع دستی که از هستی ساقط شده و به دامن لمپن پرولتاریای حاشیه شهرها پرت شده بودند و رعیت‌های جاکن شده از روستاها و ماموران دولتی و روشنفکران و افراد تحصیل کرده‌ای که برخی خواهان برقراری سرمایه‌داری بدون درد و حرمان و خانه خرابی بودند و دسته دیگر خواهان دور زدن فرماسیون اقتصاد سرمایه داری و برقراری جمهوری شورایی ایران بودند. انقلابی های مشروطه خواه به همین نسبت گونه گونی در پایگاه طبقاتی و قومی و جنسیتی دارای ایدئولوژی های گوناگون و گاه ضد و نقیضی بودند که حتی برخی در طول انقلاب مشروطه تغییر مشی و ایدئولوژی نیز داده و به صف مخالف می پیوستند و رنگین کمانی از خواسته ها و آرزوها از اخراج بیگانگان و امپریالیست ها گرفته تا برچیدن بساط استبداد و برقراری قانون را داشتند. من در این مختصر بدون این که وارد خواسته های رنگارنگ انقلابی ها بشوم تنها به مهم ترین ویژگی های اقتصادی و زیربنایی که زمینه های انقلاب مشروطه را فراهم آورد خواهم پرداخت. ضمن این که منکر تاثیر انواع ایدئولوژی های شرکت کنندگان از اجتماعیون عامیون گرفته تا طرفداران سرمایه داری غربی و طرف داران مشروطه سلطنتی و حکومت قانون به سبک غربی و قانون شرع نیز نمی شوم. اما به نظر می رسد آن چه که در گام نخست یا در مشروطه اول همه انقلابی ها را به یکدیگر پیوند می داد- خارج از نیرنگ ها و ترفندها- یک خواسته و آن هم برقراری قانون و طرد استبداد بود.

زمینه های عینی انقلاب مشروطه

۱) خالی شده خزانه دولت

انقلاب مشروطه ایران پاسخ مردمی بود به حاکمیت پیر و فرتوت ایران که در زیر بختک سهمگین فقر و استبدادِ دم افزون دست و پا می‌زدند. حکومتی که طی سال‌های طولانی در زیر ضربه های سهمگین و پیاپی انحصارهای مالی و صنعتی دولت‌های سرمایه داری پیشرفته غرب که هر یک برای چنگ اندازی به سهم دیگری در هر نقطه ولو دور افتاده ترین نقطه جهان به جان یکدیگرافتاده و قربانیان را از یکدیگر می دریدند، از نفس افتاده بود. جنگ‌های پیاپی با دولت های امپریالیستی روس و انگلیس ضمن تحمیل شکست های خفت بار به کشور و کندن تکه هایی از پیکره میهن، باعث خالی شدن خزانه دولت به دلیل تامین هزینه های سنگین قشون کشی و تهیه اسب و علیق و اسلحه و مهمات نیروهای نظامی قرون وسطایی ایران از یک سو و پرداخت غرامت های سنگین به دولت های متجاوز از دیگر سو شده بود. دست و دلبازی حکام مستبد و زورگوی قاجار که در برابر خودی پلنگ و دربرابر دشمن گربه بودند در دادن انواع امتیازهای خانمان سوز به بیگانگان و ضعف نظارت بر دریافت مالیات و عوارض و تغییرهای ماهوی در جریان تجارت باعث افلاس و ورشکستگی دولت در اثر کاهش شدید درآمدها و عوارض مالیاتی شده بود. نفوذ اقتصاد سرمایه داری امپریالیستی باعث فقر و گرسنگی و بیکاری و کوچ هزاران تن از نیروی کار از کشور گردید. از دست دادن هزاران تن نیروی کار فعال و جوان صنعتگر ضربه سهمگین دیگری بود بر پیکر اقتصاد کشور.

۲) گسترش اقتصاد کالایی و سلب مالکیت از دهقانان (خصوصی سازی بدوی[۱])

گسترش تجارت خارجی ایران با دولت های امپریالیستی در دهه‌های پایانی ۱۸۰۰ میلادی و رسیدن آن به چند برابر گذشته قاعدتا می‌بایستی به سود دولت و باعث بهبود و رونق اقتصاد کشور شود. اما نه تنها این گونه نشد بلکه داد و ستد با دولت‌های امپریالیستی عمدتا برای خرید و فروش کالاهای استعماری و مواد اولیه مورد نیاز آن دولت‌ها بود. در واقع در برش زمانی شکست ایران از کمپانی هند شرقی- به گفته مارکس- در جنگ هرات، موجب پرتاب شدن ایران به بازارهای جهانی و گره خوردن اقتصاد نیمه جان و قرون وسطایی کشور با اقتصاد امپریالیستی گردید. رشد و گسترش تجارت ایران با غرب علیرغم تسلط فئودالیسم، شرایط عینی را برای گسترش بازار داخلی، عمومی و ملی سرعت بخشید ولی چون منجر به رونق تولید برای صدور مواد اولیه مورد نیاز صنایع غربی گردید موجب خانه خرابی میلیون ها روستایی از یک سو و ورشکستگی تولید کنندگان صنایع دستی و روستایی ایران از سوی دیگر شد که تا آن زمان عمده تولیدات صنعتی ایران را تشکیل می‌دادند. در اثر داد و ستد ایران با کشورهای سرمایه داری کشاورزی ایران به سوی تولید کالاهایی برای فروش در بازارهای جهانی پیش رفت. تولید ابریشم و پیله در شمال – در این برهه به علت تغییر سیاست های استعماری – تعطیل و ورشکسته شد و کشت تنباکو، تریاک، پنبه و کنف برای مصرف صنایع کشورهای سرمایه داری امپریالیستی شدت گرفت. پولی که به این شکل وارد بخش کشاورزی ایران شد نه تنها موجب بهبود اوضاع اقتصادی رعیت نشد بلکه به جیب مالکان و تجاری که اکثرا به تازگی و برای سودآوری کشاورزی به آن جذب شده بود سرازیر شد. از دیگر سو هجوم انبوه صنایع تولیدی سرمایه دارانه به کشور ضربه های کاری به صنایع دستی و صنایع روستایی و پیشه وران شهری وارد کرد و به این ترتیب هزاران روستایی و پیشه‌ور و تولید کننده صنایع دستی ورشکسته و مفلس به شهرها کوچیده و همراه عده بسیاری از پیشه وران شهری و برخی تولید کنندگان صنایع خرده کالایی که در اثر رقابت نابرابر با کالاهای غربی ورشکست شده بودند یا به دامن لمپن پرولتاریا در غلطیدند و یا به خارج کوچ کردند.

روند نابودی صنایع مختص به صنایع روستایی و دستی نبود بلکه صنایعی که به کوشش سرمایه داران ایرانی در گوشه کنار کشور تاسیس شده بود اعم از تولید منسوجات، پارچه ابریشمی، کفش، بلور و قند و شکر و کبریت در اثر رقابت غدارانه صنایع امپریالیستی ورشکست شده و صاحبان سرمایه اگر ورشکست و مفلس نمی شدند رو به تجارت با غرب و تولید محصول برای صنایع غربی آورده و بدین شکل نخستین تنیدگی سرمایه داری ایران با استعمار و امپریالیسم انجام شد. روند در هم تنیدگی اقتصاد ایران با بازارهای امپریالیستی جهانی با فقیر سازی دهقانان، انهدام مولدین خرده پا و توسعه مناسبات بازاری و پولی در کشور و تخصصی شدن تولیدات کشاورزی در مناطق گوناگون کشاورزی و روستایی انجام شد.(ص ۶۵ تاریخ اقتصادی ایران)

در این برش زمانی دولت که به پول نقد به جای محصول نیاز داشت ضعیف و ناتوان برای جمع اوری مالیات ناچار متکی به خان های فئودال و گردنکشان روستایی شده و برای دریافت مالیات نقدی شروع به منصب فروشی کرد. به این روش دولت در واقع هر درآمد هر منطقه را به مزایده گذاشته تا هرکس که مبلغ بیشتری پرداخت کرد آن منصب و منطقه ای را که بر آن سوار بود از آن خود کند. اما مستبدی که به این سان منصب را به چنگ آورده بود بدون توجه به نیاز کشاورزان به سرمایه گذاری هر چند اندک برای استمرار بهره کشی مالیات را بالا برده و فشار را برگرده رعیت بیشتر کرد. اما این همه ماجرا نبود زیرا با این جابه جایی قدرت از مستبد اعظم به مستبد محلی حق و حقوقی هم که تا آن موقع بر اساس نظام فئودالی برای رعیت و دهقان و ایلیاتی وجود داشت به تدریج ترک برداشت. زیرا مستبد محلی که به هیچ مقام و منصبی پاسخگو نبود برای بالا بردن درآمد خود- که پایه های لرزانی هم داشت- از هیچ فشاری فروگذار نمی کرد. این درست که تا پیش از این دهقان و رعیت به زمین وابسته نبود ولی در سیستم اخیر مستبد اعظم اگر خریداری می یافت یک ده را با رعیت آن می فروخت. یا حق ایل بر سر چراگاه نادیده گرفته می شد و مستبد محلی آن را به شخص یا طایفه دیگری واگذار می کرد.

از سوی دیگر با واگذاری دریافت مالیات به حکام محلی و دریافت مالیات نقدی توسط حکومت مرکزی از مستبدان محلی مناسبات کشاورزی تغییر زیر پوستی دیگری را هم تجربه کرد و آن رخنه مبادله کالایی و گسترش ارزش پول در روستاها بود که به تدریج وارد مناسبات فئودالی می شد. رعیت و کشاورز با این تجربه نو ناچار شد برای تهیه بذر و کود و سایر اقلام مورد نیاز از جایی یا شخصی وام بگیرد. ناتوانی در بازپرداخت وام باعث واگذاری یا فروش زمین یا به بیانی دیگر سلب مالکیت از روستایی و باز شدن پای سرمایه گذار شهری – اعم از تاجر یا نزول خوار- به مناسبات ارضی شد. رونق خرید و فروش زمین کشاورزی به دلیل نفوذ تجار و نزول خواران و فشار و تنگدستی دولت مرکزی، ناصرالدین شاه را برآن داشت که شیوه واگذاری املاک خالصه را که تا آن زمان به صورت اجاره داری بود تغییر داده و فرمان بدهد تا همه املاک خالصه به جای اجاره سالانه به فروش برسند. به دستور او همه زمین های خالصه به جز منطقه تهران فروخته شده و مالکیت آن ها انتقال یافت و به این شکل نخستین خصوصی سازی- به گفته احمد سیف خصوصی سازی بدوی – در ایران روی داد. اما کشاورزی ایران به جز تغییر در شیوه تولید کشاورزی و نظام سهم بری و مالکیت دهقانی تحول دیگری را هم تجربه کرد. در اثر نفوذ استعمار و جهد آنان برای تامین نیاز صنایع و تولیدهای صنعتی این کشورها مواد و محصول های کشاورزی کشت شده به سود صنایع کشورهای استعماری تغییر یافته و محصول هایی نه برای مصرف داخلی بلکه برای تامین نیازهای صنایع خارجی کشت شد. همچنین آن دسته از سرمایه داران و تجاری ایرانی که به کارهای مالی و صرافی روی آورده بودند و یا تجاری که در کشاورزی خرید و فروش محصول های تجاری امپریالیستی را انجام می دادند خواسته یا ناخواسته زمینه های پیوند بازارهای ملی( هر چند بسیار ضعیف و شکل نایافته) و داخلی ایران را به بازارهای جهانی پیوند می دادند.

این گروه که تحت تاثیر اهداف و بازارهای امپریالیستی قرار داشتند کشاورزی را به سوی تولید محصولات برای صدور سوق می دادند.(تاریخ اقتصادی ایران ص۶۷) البته بودند تجار و سرمایه داران ایرانی که روحیه میهن دوستانه داشته و در تضاد با منافع غرب حرکت می کردند. برخی از این تجار به تاسیس کارخانه هایی برای تولید محصولات مورد نیاز مردم همت گماشتند که همان گونه که اشاره رفت در اثر رقابت های امپریالیست ها ورشکست شدند. این گروه پیشنهادهایی به شاه ایران برای کاهش فشارهای امپرالیستی دادند که در اثر دشمنی کین توزانه فئودالهای مرتجع داخلی و فشارهای غرب به باز ننشست. از جمله پیشنهاد حاج محمد حسن امین الضرب که سرمایه ای در حدود ۲۵ میلیون تومان و صرافی او شعبه هایی در سویس، روسیه، فرانسه و انگلیس داشت به دولت تاسیس یک بانک با سرمایه مشترک صرافی ها و دولت بود.(تاریخ اقتصادی ایران ص ۶۴ یا ۶۵ یا ۶۶) از دیگر اقدام های محمد حسن امین الضرب تشکیل مجلس وکلای تجار بود. حاج محمد حسن امین الضرب و همتایانش خواهان تشکیل محکمه و بانک تجاری در پایتخت برای مقابله با سوء استفاده های بانک شاهی شدند و به همت او و یارانش یک اتحادیه تجاری به نام مجلس وکلای ایران در تهران تشکیل شد که خیلی زود دامنه فعالیت آن گسترش یافته و در شهرهای اصفهان، قم، زنجان، قزوین، کرمان، کرمانشاه، ساری، کردستان، خراسان، بندر لنگه، ارومیه، خوی، تبریز، بندرعباس شعبه زده و در میان بازرگانان ایرانی در بغداد و استانبول شعبه دایر کرد. (انقلاب مشروطه ایرانی ص۵۲) ولی این مجلس هم راه به جایی نبرد زیرا در اواخر دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به تدریج کمپانی های فراملی و شرکت های سهامی غربی بودند که جای تجار افغانی، هندی و عرب را در بازرگانی خارجی ایران اشغال کرده بودند و اجازه هیچ حرکت مستقلی را به ایرانیان – که از سوی حکومت نیز پشتیبانی نمی شدند- نمی دادند.

۳) زمینه های عینی انقلاب مشروطه

خصوصی سازی کشاورزی و تغییر شیوه تولید از شیوه معیشتی به تولید کالایی و رواج پول در معامله ها نه تنها باعث برافتادن فئودالیسم سخت جان و دیرپای ایرانی نشد بلکه در کنار آن زمینه های پدیداری نوعی سرمایه داری تجاری وابسته به سرمایه داری غربی را فراهم آورد. تغییر در شیوه تولید کالایی هیچ نکته مثبتی برای ایران نداشت و موجب بدبختی و خانه خرابی بیشتر توده مردم روستایی و شهری گشته راه را برای غارت هر چه بیشتر توده مردم هموار ساخت.

زیرا در اثر نفوذ مناسبات سرمایه دارانه در اقتصاد ایران و در هم تنیدگی اقتصاد ایران با بازارهای امپریالیستی:

الف) تولید کشاورزی نه برای مصرف داخلی که به سود تامین نیازهای صنایع امپریالیستی تغییر یافت.

ب) تولید محصولات صادراتی کشاورزی موجب رواج مبادله پولی در اقتصاد کشاورزی گردید.

پ) رواج پول باعث نفوذ تجار و نزول خوارها به روستاها و درنتیجه رانده شدن رعیت از صحنه اقتصاد تولیدی روستا شد.

ت) ورود صنایع مرغوب غربی و رقابت نابرابر آن با صنایع سنتی موجب ورشکستگی و نابودی صنایع دستی و خانگی ایران در شهرها و روستاها شد.

ث) صنایع نوپای ایران که توسط سرمایه داران ملی در ایران پایه گذاشته شده بود در اثر رقابت مکارانه صنایع امپریالیستی نابود شده و سرمایه داران مفلس و از گردونه تولید خارج شدند.

ج) مصرف برخی محصولات در بازار رواج یافت که ریشه در بازارهای امپریالیستی داشت مانند واردات قند و شکر از روسیه

چ) خروج پول و ثروت چه به صورت غرامت جنگی، یا هزینه های قشون کشی و مالیات ها و درآمدهایی که از طریق تسلط بر گمرکات و انحصار واردات و صادارت و کشتی رانی و ماهیگیری و تلگراف و تلفن به زیان خزانه دولت نصیب بیگانگان شده بود و کوچ هزارن تن نیروی کار فعال و صنعتگر به خارج از سرزمین اصلی را به دنبال داشت، همراه با دگرگونی در تولید محصولات کشاورزی انباشت سرمایه را به شدت کاهش داده و شرایط عینی انقلاب مشروطه را به وجود آورد.

منابع:

سیف، احمد (۱۳۸۷) قرن گمشده، چاپ اول، تهران، نشر نی
کسروی، احمد (۱۳۷۸)تاریخ مشروطه ایران، چاپ نوزدهم، تهران، انتشارات امیرکبیر
عیسوی، چارلز (۱۳۸۷) تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند؛ چاپ سوم، تهران، نشر گستره
مهرگان، حیدر (۱۳۸۵) انقلاب ناتمام، بی جا
آفاری، ژانت ( ۱۳۸۵) انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، چاپ سوم، تهران، نشر بیستون
[۱] ) این اصطلاح را نخستین بار دکتر احمد سیف به کار برده است.

 

افکار و عقاید خود را با دیگران در تالار گفتمان تاریخ فا به اشتراک بگذارید و همچنین از کتابخانه و نگارخانه تاریخی این تارنما دیدن فرمائید:

با تاریخ فـا ، مرجع تاریخ و تمدن ایران و جهان باستان همراه باشید…

تاریخ فا ، مرجع تاریخ و تمدن ایران و جهان

www.TarikhFa.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *