دفتر «زن در ایران باستان» نوشتهی «هدایتالله علوی» یاری گرفتهایم.
—————————————————————————————–
در ایران باستان ، زن مقام ارجمندی را دارا بوده است. زن یکی از اعضای خانواده
محسوب میشده و در تمام شؤون زندگی با مرد برابری میکرده است.
در نقش برجستهی «تنگ قندیل» (در حوزهی بیشاپور) که روی قطعه سنگ عظیم
و در لوحهای مستطیلشکل به ابعاد 275 سانتیمتر (طول) و 212 سانتیمتر (بلندی)
حجاری شده است. شاپور اول ، رو به ملکه ، طوری ایستاده که ملکه با دست راست در حال
دادن گل لاله یا ساغری به او است. در چنین وضعی پادشاه ساسانی ، چشم به ملکه دوخته و
کاملاً متوجه اوست. روبروی پادشاه و سمت راست او ، ملکه با قامتی مناسب دیده میشود ؛
او تاجی بر سر دارد و به وسیلهی نوارهای این تاج ، موی سرش که به شکل دُم اسبی در
پشت ، حلقه شده است ، با روبانی گره خورده و نوارهای پهن آن کاملاً آشکار است.
میدانیم شاهنامه ، آینهی تمامنمای اندیشه و رفتار و کار و کردار ایرانیان در طول تاریخ است و
از خُلقیات و حالات مردم ایرانزمین و همسایگانش سخن میگوید و مظاهر فرهنگ و زندگی
سالیان دراز را یک جا و در کنار هم جمع میکند.
در شاهنامهی فردوسی در وصف زیبایی «رودابه»(=مادر رستم) چنین آمده است :
سه دیگر چو رودابهی ماهروی ————— یکی سرو سیمین با رنگ و بوی
ز سر تا به پایش گل است و سمن ———– به سرو سهی بر سهیل یمن
همی میچکد گویی از روی او ————– عبیر است گویی همه موی او
از آن گنبد سیم سر بر زمین ———— فرو هشته بر گُل کمند کمین
به مشک و به عنبر سرش بافته ———- به یاقوت و گوهر برش تافته
سر زلف و جعدش چو مشکین زره ——– فکنده است گویی گره بر گره
نقوش حجاریشده ، زنان درباری دوران ساسانی را با جامههای بلند و بُساکهای گل بر سر
نشان میدهد که زینتبخش کاخ پادشاهان بودهاند.
ضمن عملیات اکتشافی شهر تاریخی بیشاپور در سال 1319 خورشیدی در قصر شاپور ،
موزاییکی از تصویر یک زن درباری که شاخهای گل در دست و بساکی در سر و لباسی
بلند بر تن دارد ، به دست آمده است که هماکنون زینتبخش موزهی ایران باستان است.
از مقایسهی آن با نقش مکشوفهی تنگ قندیل ، چنین استنباط میشود که از نظر تناسب
اندام و بساک و آرایش مو و طرز لباس پوشیدن نقش برجستهی تنگ قندیل ، مربوط به
«آذرآناهیتا» ملکهی ملکههای شاپور اول است.
همچنین هیأت علمی روسی در سال 1328 خورشیدی ، در تپهی «پازیریک» (Pazirik) (در
دامنهی کوه آلتایی در 19 کیلومتری مرز مغولستان) ضمن کاوش در یکی از قبور سران سکایی
آلتایی که در عهد هخامنشی زیر سلطهی حکومت ایران بودند ، در زیر یخ ، یک تخته قالی
بسیار ظریف و عالی به درازای 2 متر و پهنای 183 سانتیمتر به دست آوردند. این یکی از
کشفیات بسیار مهم سدهی اخیر است. این قطعه قالی از 4 مربع تشکیل یافته است و در هر
مربع ، 2 ملکه روبروی هم ایستاده و آتشدانی در وسط ، و 2 نفر دیگر از بانوان حرمسرا در
پشت سر آنها حوله به دست دیده میشوند. نکتهی قابل اهمیت و توجه ، طرز تاج و کلاه
ملکههاست که به شکل کنگره و نظیر تاج پیکرهی لاجوردی است که در کاوشهای سال
1326 خورشیدی در تخت جمشید به دست آمده.
در همدان و لرستان ، ضمن کاوشهای باستانشناسی ، تعدادی مُهرهای استوانهای به دست
آمده است که دارای خط نیز هستند و پوشاکشان هم شباهتی به پوشاک دوران هخامنشی دارد و
به سکاییها نیز مانند است. امکان دارد که این مُهرها متعلق به مادها هم باشد.
برای نمونه در یکی از این مُهرها نقش پادشاه و ملکه ، تزیینات صندلیها و لباسهای
بانوان و هدایایی که آوردهاند قابل توجه و مطالعه است. در این مُهر ، نقش پادشاه ، سمت چپِ
ملکه قرار دارد. ملکه شاخ گلی به شاه تقدیم میکند و ندیمهها تُنگِ شراب و خوردنی همراه
آوردهاند.
افزون بر آن ، در موزهی ارمیتاژ روسیه ، سر مجسمهای مربوط به یک زن از نقش برجستهی
آرامگاهی در پالمیر ، از هنر دوران اشکانی قرن دوم میلادی ، نیز تصویر و قیافهی
زنان عهد اشکانی را نشان میدهد.
——————————————————————————————–
——————————————————————————————–
شاعر بزرگ ایران : «نظامی» در «اسکندر نامه» میگوید که در ایران باستان ، هنگام
جشنهای بزرگی چون «نوروز» و «سده» ، دوشیزگان به آتشکده روی میآوردند وسپس در هر
کوی و برزن به پایکوبی(=رقص) و شادمانی میپرداختند :
به نوروز جمشید و جشن سده ——————– که نو گشتی آیین آتشکده
زِ هر سو عروسان نادیده شوی —————— ز خانه برون تاختندی به کوی
رخ آراسته ، دستها در نگار ——————– به شادی دویدندی از هر کنار
همه کارشان شوخی و دلبری ——————– گه افسانهگویی ، گه افسونگری
فروهِشته گیسو شکن در شکن —————— یکی پایکوب و یکی دستزن
چو سرو سهی دستهی گل به دست ————— سهی سرو زیبا بود گُلپرست
سر سال کز گنبد تیزرو ————————— شمار جهان را شدی روز نو
یکی رویشان بودی از کوی و کاخ ————– به کام دل خویش میدان فراخ
[اسکندرنامه ▬ نظامی]