چرا فارسی نماز نمی خوانيم ؟
نگارنده: حامد محمدپور
ممكن است سؤال شود كه چرا ما نميتوانيم نماز را به فارسي بخوانيم در صورتي كه عربي خواندن نماز هيچ فايدهاي براي ما ندارد بخاطر اينكه ما با عربي خواندن نماز چيزي نميفهميم در صورتي كه اگر آن را فارسي بخوانيم به راحتي با خداي خودمان ارتباط برقرار كردهايم. مگر هركس نميتواند با هر زباني با خداي خود ارتباط برقراركند؟
خواندن نماز به زبان عربي، حكمتهاي متفاوتي دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱– غناي زبان عربي از جهت واژگاني، ساختاري و معنائي –به ويژه در حوزه معارف ديني– به گونهاي است كه با ديگر زبانها قابل قياس نيست. بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد كه برخي از مفاهيم قرآني، در زبانهاي ديگر معادل ندارد. رايجترين آيه قرآن، «بسم الله الرحمن الرحيم» به هيچ زباني ترجمه دقيق نشده است و گويي هيچ مترجمي نميتواند معادلهاي دقيق براي برخي از واژههاي به كار رفته در آن بيابد.
مارمادوك پيكتال، يكي از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگليسي است. وي هرگز كلمه GOD را به جاي «الله» به كار نبرده است، بلكه «allah» را استعمال نموده و آن را از جهات متعددي برتر از «GOD» ميداند، بنابراين فارسيسازي نماز، مساوي با از دست دادن بسياري از وجوه معنائي دقيق و ژرف نماز است. [۱]
۲– لطافت و زيبائي و اعجازينبودن سورههاي قرآن، در ترجمه از دست خواهد رفت و زيباترين ترجمههاي بشري، هرگز جانشين لطافت و زيبائي كلام خداوند و آهنگ دلنشين و دلنواز آن نخواهد شد. «مارمادوك پيتكال» در مقدمه ترجمه انگليسي خود از قرآن مينويسد: «قرآن را نميتوان ترجمه كرد؛ زيرا نغمه و آواي بينظير و آهنگ دلنشين آن، انسان را دگرگون ميسازد و او را به خشوع و گريه و يا شور و شوق وا ميدارد». [۲]
مثالي كه ميتوان زد اين است كه اگر كسي اشعار حافظ و يا سعدي و يا فردوسي را ترجمه كند آن زيبائي و لطافتي كه در وزن و قافيه و دقت در انتخاب كلمات در جاي خود دارند، به كلي از بين ميروند و هيچگاه اشعار ترجمه شده، جاي خود شعر را نميگيرند؛ بلكه با اين كار نظم و لطافت و زيبائي شعر از بين خواهد رفت. ترجمه قرآن و نماز هم دقيقا همينگونه خواهد بود. اگر قرآن و نماز ترجمه شوند آن لطافت و زيبائي و آهنگ مخصوص خود را از دست خواهد داد. همچنين در اين صورت ديگر قرآن معجزه نخواهد بود؛ چون ترجمه در حقيقت دخالت فهم بشر و جابجائي كلمات از جاي اصلي خود خواهند بود.
۳– زبان عربي، نه تنها زبان يك قوم؛ بلكه زبان دين ما است و آشنائي با آن، ما را مستقيما با پيام خدا و سنت قولي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و ائمه هدي (عليهمالسلام) آشنا ميسازد. عربي بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمي مسلمانان با زبان دين و كتاب آسماني ميشود و زمينه آشنائي هر چه بهتر و مستقيمتر از معارف ديني را فراهم ميآورد.
۴– يكي از ابزارهاي وحدت انسانها، اشتراك در زبان است و نماز الگوئي بسيار زيبا از وحدت بشري را به نمايش ميگذارد. پرستش خداي يگانه در سراسر جهان با افعال، اذكار و زبان واحد، چيزي است كه در هيچ جاي جهان، نظيري براي آن نميتوان يافت. وقتي كه تمام مسلمانان جهان در يك زمان و با يك زبان و به طرف يك قبله، نماز ميخوانند شكوه و عظمت مسلمانان را ميرساند و اين خود درسي ديگر براي اتحاد و يكپارچگي مسلمانان را تداعي ميكند و به ما يادآور ميشود.
۵– فهميدن و ترجمه نماز بسيار راحت است؛ يعني انسان در عرض دو ساعت كمتر و يا بيشتر ميتواند تمام معاني نماز را ياد بگيرد و به راحتي آنها را بفهمد.
پینوشتها:
۱– پرسش و پاسخهاي دانشجوئي، ج ۷ ص ۳۹۰
۲– همان
منبع: پایگاه جامع ادیان
افکار و عقاید خود را با دیگران در تالار گفتمان تاریخ فا به اشتراک بگذارید:
شما به سوال پرسیده شده نه تنها جواب منطقی ندادین بلکه از جواب دادن تفره هم رفتین.. اینجور جواب دادن شگرد شماست!
مثلا ما بیایم یه شعر به زبان هندی رو ترجمه فارسی نکنیم و به زبان هندی بخونیم که زیبایی ش از بین نره.. اولا که اون زیبایی رو منی که دارم میخونم به هیچ وجه متوجه نمیشم (به خاطر این که اون زبان رو بلد نیستم) دوما اون زیبایی که باعث بشه من چیزی از اون شعر نفهمم با عرض معذرت به خوره تو سرت! بابت بد حرفیم معذرت میخوام ولی مجبور بودم که اینطوری جواب بدم تا متوجه منظورم شده باشید
با اینکه میشه معانی نماز رو در عرض دو ساعت یاد گرفت ولی باز فایده نداره
چرا؟! چون که اولا اکثر مردم خواه و ناخواه معانی نمازشونو یاد نمیگیرن! مخصوصا تو میان سال ها و پیرها این وضعیت به شدت بد تر هست
دوما این که اگه یاد هم بگیریم باز به پای به زبان مادری خودمپن خواندن نمیرسه
شما چند تا جمله عربی رو میگی و بعد بهت میگن معنی این جمله ها این چند تا جمله های فارسی هستند شما در هنگام نماز خوندنت بعد از اینکه هر بار جمله های عربی رو تکرار میکنی تو ذهنت اون معنیش رو هم تکرار میکنی که دارم این جمله ها رو میگم و این طور خواهد بود که خواندن نماز حتی برای کسانی که معنی اون رو میفهمند هم عذاب آور و متاسفانه خسته کننده خواهد شد و انسان رو از نماز دور خواهد کردم (مثل خود من.. البته متاسفانه)
آدم اگه به یه زبانی از اول حرف بزنه امکان نداره در آینده بتونه با زبان های دیگه راحت باشه! من خودم کامل به زبان انگلیسی تسلط دارم ولی هر وقت که بخوام یه فیلم یا سریال انگایسی زبان رو ببینم صد در صد اون رو با زیرنویس فارسی می بینم چون که با وجود اینکه من به انگلیسی تسلط کافی رو دارم ولی باز یکم عذاب آوره چون که خودم باید بعد از شنیدن هر جمله انگلیسی باید اون رو دوباره به فارسی برگردونم (ترجمه کنم)
میخوام نظر شما رو در این مورد بدونم! حامد جان باز هم قبول نداری حرف هام رو؟؟!
این یه ظلم برای مردمان غیر عرب زبان مخصوصا ایرانی ها از طریق کسیه که باعث این کار ها شده
ایرانیانی که بعد از حمله اعراب مسلمان به ایران مسلملن شدند.. یا به زور شدند یا اینکه نمیتونستند جزیه های سنگین بپردازند مسلمان شدند یا به خاطر تنوع طلبی و یا اینکه چند تن از بزرگان مسلمان شده بودند آن ها هم به تقلید از اونا مسلمان شدند
اکثر ایرانی ها به زبان عربی مسلط نبودند و آن هایی که به دلیل های بالا مسلمان شده بودند به خاطر نداستن زبان عربی اصلا و به هیچ وجه از قوانین اسلام خبری نداشتند حتی نمیدونستند اسلام یعنی چی؟! تنها چیزی که بعد از شمیدن کلمه اسلام به گوششون میخورد قتل و جنایت و کشتار و غارت و جزیه (پول زور) و ایجاد نا امنی و وحشت و نارضایتی سایر کشور ها بود…
پدران و مادران ما صد ها سال روزگار خودشون رو اینجوری با فلاکت گذروندند و عملا چیز زیادی از اسلام ندونستند
جناب علی آقا سلام
با عرض ادب نظر شما را خواندم و با معذرت برآن شدم چند نکته را اشاره کنم :
۱) فلسفه ی نقد و انتقاد مستلزم ارکان و اصولی است که رعایت آنها کاملأ ضروری و اجتناب ناپذیر است .
به گفته ی “برنارد” نقد یک نویسنده و یا یک متن بیشتر بیان این نکته است که آن نویسنده در کجا اشتباه کرده است تا اشتباه او برطرف گردد. نه بیان اینکه او اشتباه کرده است !!
ضمنأ اینکه معیارهای نقد باید همراه با اصول اخلاقی باشد تا باعث سؤء تفاهم نگردد .
۲) شما نوشته اید که ” نه تنها جواب منطقی نداده اید بلکه از جواب دادن تفره (طفره) هم رفتین اینجور جواب دادن شگرد شماست “….
۳) بدون تردید متهم کردن به شگرد طفره رفتن نوعی بی حرمتی است . زیرا مجبور نیستند در یک کار اختیاری که اجباری در کارشان نیست طفره بروند یا توجیهی بنمایند!
ایشان برای سوال شان به استناد منابع که ذکرشان نیز رفته است چند دلیل قانع کننده آورده اند . و شما نیز میتوانید برای نقد ادله ی ایشان ، دلایل محکم تر ذکر نمایید . ای مسئله خودبخود باعث نقض تجویب و دلایل ایشان می گردید و این منطقی تر می نماید .
۴) در باره نماز کتاب های بسیاری توسط علمای اسلامی نوشته شده و احادیث بسیار گرانبهایی در کلام معصومین آمده است که باعث اعجاب انسان می گردد .
یکی از این کتاب های مفید ، کتاب ( اسرار الصلواة ) عالم ربانی و عارف صمدانی میرزا جواد تبریزی اعلی المقامه است که مطالعه ی آن باعث میشود که یک مسلمان نماز را چند جمله ی عربی ندانسته و آنرا با یک شعر هندی از زبان اصلی مقایسه ننماید که این یک قیاس مع الفارق است !!!!
۵) در پایان من باب تذکار اول توجه خودم را به این جمله ی زیبای ” پاستور ” جلب می کنم:
” علم کم انسان را از خدا دور و علم زیاد ، انسان را به خدا نزدیک می کند ”
والسلام
آموزنده بود، نظر دوستانم به نوعی جالبه و بهشون احترام میذارم