دین و آیین زرتشت

ازدواج قرضی در دین زرتشت ؟

به نام یزدان 

با درود بر دوستان تاریخفایی گرامی …..

مدتی بود که اشخاصی که قصد کوبیدن تمدن و فرهنگ ایران را داشتند ، مقاله ای نوشته بودند که در آن بحث بر قرض دادن زن شوهر دار ، به شخصی بود که به زن احتیاج داشت و رضایت زن نیز در آن مهم نبود .
البته این موضوع را بارتولومه در کتاب « زن در حقوق ساسانی » آوزده بود که متاسفانه سندی برای این موضوع نیاورده اند . تنها در متون ساسانی مانند مادگان هزار دادستان ؛ روایات اذرفرنبغ ؛ بندهش ؛ دادستان دینی ؛ روایات امید اشوهیشتان ؛ سددر نثر و سددر بندهش و دیگر متون زرتشتی از 5 نوع ازدواج سخن رانده شده است که هیچکدامشان به معنی ازدواج قرضی و یا صیغه کردن نیست .

مقاله مذکور را در زیر مشاهده می کنید :

خلاصه ی ازدواج استقراضی چنین است که مرد حتی بدون اجازه ی زن خود، می توانست او را به ازدواج مردی دیگر در مدتی معین در آورد. فرزندانی که به وجود می آمدند به شوهر اول تعلق داشت (هرچند از نطقه ی مرد دوم بود) و به عنوان نیروی کار و برده به این فرزندان نگاه می کردند و شوهر اول گاه آنها را می فروخت.
در متن های حقوقی زمان ساسانیان، به ویژه «ماتیکان هزار داتستان» در مورد ازدواج استقراضی به تفصیل سخن گفته شده. وندیداد فرگردهای چهارم و پانزدهم به صورت مختصر در این مورد سخن گفته است. در «دینکرد و روایت پهلوی» نیز به اشارات مفصل تری بر می خوریم. (وندیداد، هاشم رضی، ج 1، ص 508، شرح)
هاشم رضی در کتاب «وندیداد» در شرح فرگرد 4، صفحه 507 ـ 508 چنین می نویسد:
در «ماتیکان هزار داتستان» یا هزار ماده ی قانونی مطالب بسیاری در باره ی زنان، ازواج، واگذاری زنان یا ازدواج استقراضی آمده است. یک مرد حتی می توانست علی رغم میل و رضایت پادشاه زن خود، او را به اشخاص تنگدستی که نیاز به زن داشتند، برای مدت معینی واگذار کند. شرایط معاهده، زمان واگذاری، فرزندانی که از این زن در مدت قرض دادن وی تولید می شد، همه قبلا مورد موافقت دو طرف قرار می گرفت. (در باره ی حقوق ساسانی، ج 1، ص 36) و به این ترتیب دستور وندیداد اجرا می شد.
دارایی زن به شوهر دوم نمی رسید و تنها نیروی کار و خدمات و در صورت توافق تا اندازه ای، فرزندانی که از شوهر دوم در مدت استقراض حاصل می شد، برای شوهر ثانوی محفوظ می ماند.
باید اشاره شود که این مورد مراجعه ی نیازمندان و اشخاص تنگدست به اشخاص مرفه الحال، قوانین ویژه ای داشت. شخص نیازمند که درخواست می کرد، خود از قوانین آگاه بود و درخواست به صورت قانونی عرضه می شد. (همان کتاب، ص 35)
کودکانی که از شوهر دوم برای زن تولید می شد، متعلق به شوهر اول بود.
پس از مراجعه ی کسی که نیازمند زن بود، مردی که به او مراجعه شده بود ـ با توجه به مطالب «ماتیکان هزار داتستان» ـ زن خود را با اجرای صیغه ای، به طور موقت از قید زوجیت آزاد می کرد. شوهر هرگاه به زن بگوید که: «از سوی من، بر خود آزاد شدی…» صیغه ی طلاق موقت جاری شده و اجازه داشت به عنوان «چاکرزن» به ازدواج دیگری در آید. (در باره یک کتاب حقوقی ساسانی. فرهنگستان هایدلبرگ، 1910، جزوه 11، ص 3)
حتی مرد می توانست زن خود را بدون توافق زوجه به دیگری به طور موقت واگذار کند. در چنین صورتی شوهر دوم از ثروت زن بهره ای نمی برد؛ همچنین کودکان تولید شده نیز چنان که اشاره شد به شوهر اول تعلق داشتند و شوهر اول هرگاه که می خواست مطابق قانون می توانست زن و فرزندان وی را که از شوهر دوم بود، باز پس گیرد…
فرزندانی که تولید می شدند، گاه به فروش می رفتند و این منبع درآمدی برای پدر بود و به عنوان نیروی کار از این فرزندان، چون بردگان بهره بری می شد. زن و کودک و برده، درست به عنوان یک شیء بودند.
به موجب «ماتیکان هزار داتستان» فروختن فرزند و به بردگی گرفتن فقط از اختیارات پدر است که می تواند فرزند را بفروشد، بکشد یا عضوی از او را ناقص کرده از کار بیندازد. (در باره حقوق ساسانی، جزوه 5، ص 22)

 

همانگونه که گفتیم ؛ در هیچ بندی از مادگان هزار رای از این نوع پیوند سخنی به میان نیست و در متون حقوقی و دینی زرتشتی ؛ از 5 نوع ازدواج نام برده شده است :
1- پادشاه زن
2- ستر زن
3- چکر زن
4 – ایوک زن
5 – خود سر زن
تعاریف این نوع ازدواج ها را توضیح خواهیم داد . اما به گفته ی ایشان ؛ در فرگرد های 4 و 14 و 15 وندیداد نیز ارتباطی به آنچه گفته شد ندارد ؛ به گفته موبد رستم شهرزدادی در کتاب ماتیکان هزاردادستان ؛ در فصل چهارم وندیداد از انواع عهد و پیمان و گناه عهد شکنی و جزای عمل ضرب و جرح و قتل و نقص عضو سخن میگوید .

فصل چهارده مربوط به کفاره کشتن سگ آبی که در قنات ها زندگی میکند و باعث تصفیه آب میشود و همچنان از جهازیه دختر که تنها گوشواره میباشد سخن میراند و اشاره ایست به زندگانی ساده و بی تکلف ان زمان .
فصل پانزدهم نیز در مررد گناهان بزرگ یا معصیت های کبیره از نظر دینی و اخلاقی سخن در میان است .

حال دروغی که غیاث آبادی در مورد ازدواج استقراضی بیان می دارد ؛ احتمالا از این نوشته ی ماتیکان بدست آمده است :


Xix : 3.10-11

xix 3,9: Chapter* concerning divorce (“dissolution of a marriage”). 3, 10—11: If he declares to his wife: W i have granted you the right of ; self-guardianship'”, the marriage is not dissolved (thereby), but she is given the right to enter in
جناب آقای علی کاکاافشار در مورد بند نخست در چگونگی طلاق ، اشاره داشتند که زنان چه شوهر کرده و چه شوهر نکرده می توانستند به چکرزنی مردان درآیند . اما تعریفی که ایشان از چکرزن داشتن در بعد داشتند ، همان تعریفی است که در فرهنگ بهدینان ، موبد رستم شهرزادی ، دکتر حسن جعفری تبار ، بانو نگار طیبی و دیگر اساتید آورده اند که همان زن بیوه است که برای بار دوم ازدواج کند .
طبق گفته های دکتر جعفری تبار در کتاب « همم موبدی ؛ همم شهریاری – جستاری در حقوق ساسانی » ، تعریف چکرزن حتی برای دختری که نامزد کند و نامزدش بمیرد هم بیان میشد ، و او باید به عنوان چکرزن ازدواج کند ، زیرا بیوه محسوب می شود . در این رابطه به سخنان محمد تقی نصر بنگرید : NASR , OP . CIT . P . 269

علی کاکاافشار در این بند مادگان هزار دادستان آورده است که اگر مردی زنش را برای طلاق اختیار دهد ، هنوز طلاقی رخ نداده است و بلکه زن می تواند به چکرزنی مرد دیگری درآید .
البته منظور ایشان این است که آن زن حق دارد برای بار دوم ازدواج کند . چون در صورت ازدواج در بار دوم ، ازدواجش از نوع چکر زنی محسوب می شود . 



و البته طلاق ربطی به موضوع ازدواج استقراضی نداشته است ؛ و میدانیم که مبحث طلاق در دین زرتشتی یکی از سخت ترین مباحث است و به راحتی نمی توان زن را طلاق داد . در متون مزدیسنی آمده است که زن را تنها و فقط می توان در 4 مورد طلاق داد :

1 – اگر زنی مرتکب زنا شده باشد که در دو صورت شوهر برای طلاقش مختار است : الف ) وقتی حکومت ایران در دست کسانی باشد که قابلیت وفاداری ندارند
ب ) وقتی زن از کار خود توبه کرده باشد
2 – اگر زن مواعد قاعدگی خود را مخفی نگه دارد .
3 – اگر زن مرتکب جادو یا تعلیم آن شود .
4 – اگر زن نازا باشد ؛ در این صورت شوهر می تواند او را طلاق دهد یا زن دوم بگیرد . این موضوع در کتاب صد در نثر نیز آمده است .

بنگرید به : JIVANI JAMSHEDJI MODI , THE RELIGIOUS GEREMONISE AND CUSTOMS OF THE PARSEES AT WWW.AVESTA.ORG …. AND NASR OP, CIT , P.295-298 . AND RIVAYAT , N , 29

حال برگردیم به متن انگلیسی پیشین ؛ در آن متن اشاره ای به ازدواج چکر زن شده است , اما متاسفانه عده ای از بی توجهی ؛ آن را ازدواج قرضی و یا صیغه قلمداد می کنند که اشتباه است و در واقع چکرزن به زنی گفته می شده است که برای بار دوم ازدواج کرده باشد ؛ حتی این عنوان به قول دکتر حسن جعفری تبار ؛ برای دختری که نامزد شده و نامزدش قبل از ازدواج بمیرد نیز اطلاق می شده چون او بیوه محسوب می شده است و باید به عنوان چکرزن ازدواج می کرده است .

در تعریف چکرزن در روایات داراب هرمزدیار آمده است :

«و چاکر زن آن باشد که زنی شوی داشته باشد و شوی وی درگذشته شده باشد چون این زن را به شوی دیگر دهند به چاکری شوی پیشین، به شوی باید داد و این زن در آن جهان، ازآنِ شوهر پیشین باشد و از فرزندان بهری».

سند : داراب هرمرمزدیار؛ روایات؛ به کوشش رستم انوالا، 1922، بمبئی، ص 180

جمله ی قرمز شده ؛ باعث سوء تفاهم برای عده ای بوده است . چکرزن در واقع اگر پسری نداشته باشد ؛ یکی از پسرانی که از شوی دوم بدست می آورد ؛ به نام شوی اول خواهد شد و اینگونه است که می گویند او چکر یا چاکر شوی اول است . و در واقع شوی اول او مُرده است .

حال به تعاریف اساتید در مورد این نوع ازدواج بپردازیم : 

بانو نگار طیبی در کتاب ” ازدواج در ایران باستان ؛ صفحه ی 23 در توضیح ازدواج چکرزنی می نویسد :

چاکر زن : این نوع ازدواج به حالتی اطلاق میشد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می امد . این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود , ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا ۳۰ روز توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار میشد . ولی هزینه های مراسم بعد از ۳۰ روز به عهده بستگان شوهر اولش بود , چون معتقد بودند در دنیای دیگر این از نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد میشد .
حال برخی نا آگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان میکنند که صحت ندارد . ( نگار طیبی )

همچنین از آنجا که می دانیم زرتشت سپنتمان نیز با یک زن بیوه ازدواج کرده بود ؛ نامش در متون پهلوی ؛ چکرزن نوشته شده است . زرتشت دارای 3 همسر بوده است .

موبد رستم شهرزادی در مقدمه ی کتاب ” ماتیکان هزاردادستان ” در مورد ازدواج چکر زنی می نویسد : 

همچنین دکتر حسن جعفری تبار در مورد ازدواج چکر زنی می نویسد : 

ازدواج چاکر زن : چاکر زن ؛ زن بیوه ای است که برای بار دوم ازدواج می کند و چاکر به معنی مطیع و خدمتکار است . اگر زنِ چاکر زن از شوهر اولِ خویش فرزندی نداشته باشد ؛ یکی از فرزندانی که از شوهر دوم دارا خواهد شد به شوهر نخستین او منسوب خواهد شد و در دنیای دیگر نیز خود اوی ؛ همسر شوهر اول خود خواهد بود . گاه این اصطلاح به پادشاه زنی نیز اطلاق شده که نازا است و شوهر مجاز بوده است تا ازدواج مجدد انجام دهد .

سند : MATIKAN-HAZAR DATASTAN , CHAPTER 39 , N , 39

در کل این نوع ازدواج به معنی ازدواج استقراضی نیست و بلکه نوعی ازدواج است و البته حقوق این نوع ازدواج ؛ از ازدواج ” پادشاه زن ” یعنی دختری که برای بار نخست شوهر کند ؛ کمتر است و فرزندان چکرزن از فرزندان پادشاه زن سهم ارث کمتری دارند .

به قول دکتر جعفری تبار ؛ بنا بر نامه ی موبد تنسر ؛ هدف از این ازدواج هایی از قبیل چکرزنی ؛ ایوک زنی و سترزنی ؛ بقای نسل متوفی ای است که فرزند ذکور نداشته باشد و حال آنکه ی غیاث آبادی با بی شرمی تمام می نویسد که آن فرزندانی که از شوهر دوم به شوهر اول منسوب میشدند ؛ به بردگی !!! بُرده می شدند در حالی که در واقع آن مرد ( = شوهر پیشین ) مُرده است و تنها یکی از فرزندان پسر از ازدواج دوم ؛ تحت نام همسر اول بوده و نسل متوفی را ادامه میداده .

شاید نکته ای که در اینجا جالب باشد بررسی کنیم ؛ این است که زرتشت یکی از زنانش بیوه بود که وقتی با این زن ازدواج کرد ؛ با نام چکر زن شناخته شد .
در کتاب بندهش ایرانی ( مهرداد بهار ، تهران ، انتشارات توس ، 1378 ، برگه ی 152 ) می خوانیم : 

« از زرتشت سه پسر و سه دختر زاده شد . یکی ایسَتواستَر و یکی اوروَتَتِ نر و یکی وُروچِهر ، که ایستواستر آسرون ( = روحانی ) ، موبدان موبد ؛ بود . به یکصد سالگیِ دین درگذشت .
اوروتت نر واستریوش ( = کشاورز ) بود و سرور ورجمکرد که زیر زمین است . وروچهر ارتشتار و سپاه سالار پشیوتن گشتاسپان ، به ( آنجا که ) کنگ دژ خوانند ، ( بود ) . 3 دختر ( زرتشت ) یکی فرین ، یکی سریت ، و یکی پورچیست نام بودند . اوروتت نر و وروچهر از چَکَر زن بودند ، دیگران از پادشاه زن بودند . از ایستواستر پسری زاده شد ، اوروَر ویزَک نام بود ، او را اَروزِبیرادان خوانند . بدان سبب که از زن چکر بود ، آنگاه ( وی را ) به استوری ( = کفالت ) استواستر بگماردند »

دکتر حسن جعفری تبار در برگه 16 کتاب همم شهریاری می نویسند : 

« در دینکرد آمده تا آنجا که ممکن است نباید یک زن ؛ شوهر دوم برگزیند و یک مرد نیز نباید زن دوم اختیار کند زیرا در مذهب زرتشتی این کار پسندیده نیست . اما بنابر روایاتی از کتاب روایات زن بیوه می تواند با همسر دوم ازدواج کند و در بندهش آمده که زرتشت با یک بیوه ازدواج کرد و این دلیل بر مشروع بودن این ازدواج است .
محمد تقی نصر در حل این اختلاف این دو روایت می گوید : وقتی زن بیوه فرزند دارد نباید ازدواج کند اما زن بیوه بدون فرزند حق مزاوجت دارد و این به نوعی به نفع شوهر نخست است ؛ چه ، یکی از فرزندان ناشی از ازدواج دوم متعلق به او خواهد بود . مردی که همسر او فوت شده می تواند ازدواج کند لیکن ازدواج مجدد زن بیوه فقط بصورت چاکر زن خواهد بود

. در این رابطه بنگرید : DENKARD , BOOK 3 . N , 80 AND NASR OP,CIT , P . 279-280

 

در مادگان هزار دادستان ماده ای آمده از قول یکی از دادوران ساسانی مبنی بر اینکه اگر کسی. بمیرد و پسری از خودش نداشته باشد , پدر یک دختر میتواند به دختر جبر کند که باید زن ستوری آن شخص متوفی را بکند . بدین معنا که باید آن دختر با یکی از نزدیکان متوفی ازدواج کند و پسری به دنیا بیاورد که نسل متوفی را ادامه دهد و این نوع ازدواج را سترزنی میگویند .

اما این باز نمیتواند ازدواج استقراضی باشد چون این نوع ازدواج برای بقای نسل متوفی است و از انواع ازدواج دوران ساسانی است که جنبه ی مذهبی داشته است و به خاطر پیوند قوانین ساسانیان در حقوق مدنی و قوانین دین زرتشت , این نوع ازدواج را رسمی کرده بودند که حتی موبدان نیز این امر را پیگیری میکردند و از اموال آتشکده , مالی را در نظر میگرفتند برای ازدواج سترزنی .

اما مشکلی که هست اینکه کتاب مادیان هزار دادستان , قوانین مدون نیست و از ساسانیان قوانین مدون. بدست ما نرسیده است .
و این کتاب , تنها ماده هایی است که در دادگاه های ایران از اوایل دوران ساسانیان تا زمان خسرو هرمزان گردآوری شده که در آن حقوقدانان آن زمان حتی مشاهده شده که با یکدیگر اختلاف نظر دارند .
مثلا بر خلاف ماده ی اجبار دختر توسط پدر برای سترزن شدن , در ماده ی قبل آن آمده که پدر نمی تواند دختر را به ازدواج سترزن مجبور کند همانطور که برای ازدواج پادشازنی نمی تواند دختر را مجبور کند. 

حال با تمام این اوصاف , دوستان آیا میدانید که در کدام سند زرتشتی , از ازدواج استقراضی به طور مفصل سخن گفته شده است ? اگر کسی میداند ما را حتما آگاه سازد .
با سپاس

2 نظر در “ازدواج قرضی در دین زرتشت ؟

  1. همت گفت:

    با تشکر از استاد محمد پور
    نوشته شما بر یک تحلیل علمی و اساسی متقن استوار بود اگرچه چیزی از عناد بدخواهان فرهنگ و تمدن کهن و گرانسنگ ایران باستان نمی کاهد !
    اما آنچه که هست این است که امروزه تاریخنگاری ، تاریخ نویسی ، تاریخ گریزی ، تاریخ سازی و تاریخ دوزی به مباحث مناقشه برانگیز و پرچالش جامعه ی  ما که یک آسیب شدید فرهنگی است تبدیل شده و این “مسئله ” باعث شده که تاریخ تا حدودی مهجور مانده و از ” اصل تاریخیت ” بیفتد . اگرچه به گفته ی دکتر زرینکوب ، تاریخ با بی پروایی و خونسردی از کنار بسیاری هیجان ها و شور بی منطقی در می گذرد !
    امروز نگاه به تاریخ ، بینش تاریخیت میخواهد و گرنه شوخی کردن با تاریخ نه باعث سربلندی فرد ، بلکه باعث بی اعتباری و بی هویتی انسان میگردد .
    موفق باشید . 

  2. مرتضی گفت:

    درود بر جناب همت و سپاس از نظری که دادید …..

    متاسفانه خانم آناهید پرخانیان ، مترجم روسی کتاب « ماتیکان هزار دادستان » دارای اشتباهات فراوانی در ترجمه شان هستند . همین اشتباهات ایشان هم مورد سوء استفاده برای کوبیدن تاریخ و فرهنگ ایران قرار می گیرد .

    مثلا در ماتیکان هزار دادستان ، فصلی هست در مورد « شراکت » و به پهلوی ویندش خوانده می شود . در ترجمه پرخانیان از یکی از بند ها ، آورده که زن می توانسته است به صیغه ! مرد دیگری درآید و پولی که از راه بدست می آورد را جدا نگه دارد و شوهرش نمی توانسته است جلوی او را بگیرد و تصرفی در مال زن داشته باشد !!

    در حالی که جناب علی کاکاافشار این بند را همراه آوانوشت پهلوی آن نوشتند ، چیزی از صیغه در میان نبود و بلکه این بود که زن می توانسته در صورت رضایت همسر ، داری کار و شغل شود و درآمدی که از راه را بدست می آورد را صاحب باشد .

    ایشان متن پهلوی آن را هم گذاشتند که اگر شما آنرا بخوانید ، چیزی از ازدواج صیغه ای در آن نیست . در کل ترجمه ای که خانم پرخانیان انجام داده اند ، زیاد معتبر نیست . اما ترجمه ای که علی کاکاافشار ، وکیل پایه یک دادگستری انجام داده اند ، همراه با شرح کامل است و بسیار معتبر است . ترجمه ی ایشان را می توانید در مجله کانون وکلا بخوانید .

    در پناه خدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *