تاریخ و تمدن ایلام باستان

موسیقی ایلامی

نگارنده: موری حماسی

یکی از درخشانترین مقاطع تاریخ ایران باستان، دوران تمدن «عیلام» است. عیلامیان، بنیانگذاران نخستین پادشاهی در گسترهی ایران بودهاند. نام این سرزمین در زبان عیلامی، «Hal-Tamti» و به معنای «کشور سَرور» بوده است. شکل نوشتاری این نام در خط میخی سومری به صورت «NIM.KI» بوده و به گونهی Elamma (در سومری) و Elamtu (در اکدی) خوانده و تلفظ میشده است. هخامنشیان این سرزمین را Uja میخواندند که نام کنونی «خوز» (= خوزستان) بازماندهی همین واژه است. عیلامیان به لحاظ قومی، به تبار «آسیانیک» تعلق داشتهاند.

 



تصاویری از سنگ نگاره ی کول فرح 

 

گسترهی کشور عیلام، شامل خوزستان و لرستان کنونی، پشتکوه و کوههای بختیاری بوده است. بدین معنی که، از غرب به رود دجله، از شرق به استان فارس، از شمال به کوههای بختیاری و از جنوب به خلیج فارس محدود میشده و البته در دوران اوج قدرت خود، وسعتی افزونتر از این نیز داشته است. کشور عیلام از دو بخش کوهستانی و دشتی تشکیل میشد. بخش دشتی آن شامل سرزمینهای غربی عیلام، و مرکز آن شهر «شوش» بود، و بخش کوهستانی آن شامل نواحی شرقی عیلام، و کانون آن شهر انشان/ انزان [Anshan / Anzan] (واقع در محل بیضای فارس) بود. سرزمین عیلام در غالب تاریخ خود به شکل فدرال اداره میگردید و به مرکزیت شهرهای بزرگ آن، حکومتهای مستقل وخودگردانی تشکیل مییافت .

ایلامیان علاوه بر صنعت ؛ معماری ؛ در هنر و موسیقی نیز پیشتاز بوده اند . چنانچه می توان نخستین سند از همنوازی و ارکست جهان را از ایلامیان دانست که در مهر چغامیش ؛ کهنترین نمونه ی آنرا می توان دید .

مهر چغامیش :

در کاوشهایی که از سال 1961 تا 1966 توسط مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو انجام گرفت،مُهری به دست آمد که یکی از سندهای مهم تاریخ تکامل موسیقی در تمدن انسان به شمار می رود.این مهر توسط دو باستان شناس از دانشگاه شیکاگو به نام های پیناس دلوگاس(1975- 1901pinhas delougaz ) و هلن کانتور(1993- 1919 Helene Kantor ) کشف و در گزارش کاوش آنها معرفی شد . در این گزارش آمده است:

«این تصاویر با توجه به ارزشی که از نظر هنری و آگاهی ما نسبت به زندگی این دوران دارند از ارزشهای والایی برخوردارند و به راستی نخستین یافته های بشری هستند که ارزش جهانی دارند. یکی از این نمونه ها ، نخستین سندی است که بشر از موسیقی به شکل سازمان یافته دارد. دراین تصویر گروهی نوازنده نشان داده می شوند که در حقیقت پیشرو و نخستین شکل ارکسترهای امروزی را مجسم می کند. دراین تصویر چنگ بزرگی مشاهده می شود که در پشت سر آن نیمرخ نوازنده ای در حال زانو زدن دیده می شود. فرد دیگری با دستهای باز در حال طبل زدن به چشم می خورد. نوازنده سوم دو آلت شاخ مانند در دست دارد که نشان می دهد نوازنده در حال نواختن ساز بادی است که احتمالاً بوق می باشد و آن دیگری که در دست دارد ظاهراً نواختنش متفاوت است. نفر چهارم خواننده را در حال آواز خواندن نشان می دهد که دستش را زیر گوشش نهاده، این حالت در آواز خوانی مصر باستان مشاهده می شود. این شیوه آواز خوانی هنوز در خاورمیانه متداول است. بنابراین در این تصویر ارکستری را مشاهده می کنیم که سازهای زهی، بادی و کوبه ای را در بردارد و خواننده با آن ها همکاری می کند. اما این ارکستر گوشه ای از صحنه اصلی را نشان می دهد و نوازندگان به جز طبل زن همه به سمت راست چرخیده اند. در برابر ،مردی مشاهده می شود که روی بالشی نشسته و میزی در جلویش قرار دارد که روی آن خوراکی های گوناگون چیده شده است و خدمتکار در حال پذیرایی از اوست. می توان چنین پنداشت که این تصویر صحنه ای را نشان می دهد که به مراسم مذهبی بستگی دارد.»

(Delouoaz-kantor: 1996)

تصویری از مهر چغامیش ، که در آن اجرای موسیقی دیده می شود

از دیگر اسناد و مدارک وجود موسیقی و اجرای زنده ی آن در ایلام ، نقش برجسته ی کول فرح است که در آن می بینیم که 3 موسیقیدان را در مراسم مذهبی نشان می دهد که قربانی به خدایانشان تقدیم می کنند و یک نفر آنها دف می زند و دو نفر دیگر ، چنگی به نام ون می زنند .

سنگ نگاره ی کول فرح :

از تمدن عیلامی همچنین نقش برجسته ای در آثار باقی مانده از «کول نارسینا » یا« فره »(فرح؟) به دست آمده است که چند ساز باستانی ایران را نشان می دهد.کول در زبان محلی به معنای تنگه است. نارسینا که به «کول فرعون» هم معروف است در شمال شهرستان ایذه و منطقه موسوم به«مالمیر» قرار دارد ودر آن مجموعا 6 سنگ نگاره بر روی یک فرورفتگی در بخش کوهستانی منطقه قابل مشاهده است که به عقیده برخی باستان شناسان ، بقایای پرستشگاه و یک مکان مذهبی بوده است. (کامبخش فرد:1380)
رومن گیرشمن (۱۸۹۵-۱۹۷۹ Roman Ghirshman ) باستان شناس مشهور فرانسوی که سرپرست کاوش در منطقه خوزستان و تمدن عیلامی بود، در دهه 40 این دره را مورد کاوش قرار داده است.او نیز بر ریشه های مذهبی کول فره تاکید می کند. متن موجود در کنار این تصاویر گواهی می دهد که این مراسم در حضور پادشاه برگزار می شده و می تواند صحنه هایی از دربار و قربانی حیوانات نزد حاکم عیلام باشد. بخصوص آنکه متن میخی موجود در یکی از الواح، از زبان حاکم عیلامی است:«من هانی پسر تاهی هی حاکم آیاپیر هستم. من مجسمه ام را در این جا بر پا داشته ام پس از آنکه رب النوع سراپا مسلح تیروتور خدای منطقه سیل هیته حمایتش را بر من ارزانی کرده بود ». (صراف: 1372) در این لوح بزرگ که سمت چپ دره با نام لوح شماره یک نامگذاری شده ، یکی از مهمترین اسناد مربوط به سازهای باستانی نقش بسته است ؛ دو نوع از چنگ های باستانی و یکی از سازهای کوبه ای آن دوران در این نقش مشاهده می شود. دسته سه نفره نوازندگان،دو گاو و بزی در حالی قربانی شدن، سه قوچ وحشی قربانی شده و سه کاهن، نقشهای مانده بر روی لوح شماره یک است که در ارتفاع دره قرار دارد. شاه هانی یکی از حاکمان مستقل آیاپیر که همزمان با شوتروک نهونته دوم پادشاه عیلام در سال 2700 پ م بوده ،در مرکز نقش قرار دارد و به شکل بارزی بزرگتر از سایر نقوش مردان دیگر صحنه است. پیشوایان مذهبی در حال تقدیم قربانی (قوچ)دیده می شوند و بالای سر آنها سه نوازنده عیلامی وجود دارد که دو تن از آنها مشغول نواختن ساز چنگ هستند و نفر سوم سازی شبیه دایره می نوازد. نوازندگان جملگی لباسهای بلند و رسمی پوشیده اند. می توان تصور کرد که این تصویر نقشی از یک مراسم رسمی بوده است. به همین دلیل می توان گفت در مراسم های رسمی عیلامیها، ادوات موسیقی حضور متداول و مهم داشته است . وجود نام نوازندگان این مراسم در متن کتیبه شماره یک این نقش بر این مدعا تاکید می کند:

از نوازنده چنگ با نام سونکیر (sunkir)، نوازنده فلوت با نام سونکیرشو (Sunkir-shu) و یک نوازنده چنگ که نامش تخریب شده ، در متن کتیبه یاد شده است(صراف 1387:34) «لوئی واندنبرگ» باستان شناس نامداری که در سال 1978 میلادی هیات باستان شناسی بلژیکی را در کاوش های پشت کوه لرستان سرپرستی می کرد، در کتاب «باستان شناسی ایران» این نقش حجاری شده تمدن عیلامی و وجود سازها در آن را تفسیر کرده است .( وان دن برگ :1345) با این حال برخی مفسران، این نقش حجاری شده تمدن عیلامی را مربوط به شکارگاه سلطنتی دانسته اند.(لاورگرن: 2003) این تفسیر نیز می تواند محتمل باشد، چرا که سنت حضور نوازندگان ویژه درباری در شکارگاه های سلطنتی، تا دوره قاجار در ایران، پا برجا بوده و عکس هایی از آن در آلبوم خانه کاخ گلستان، باقی مانده است.
چنگ های موجود در نقش نگاره «کول فرح » از دوخانواده سازهای زهی مضرابی دوره عیلامی هستند. تفاوت این چنگ ها در قرارگیری محفظه صوتی آن دواست که یکی در پایین و دیگری در بالا قراردارد.
فارمر از این ساز با نام «ون» یاد کرده است. «ون» با فتحه، نام درخت زبان گنجشک و در زبان پهلوی ون یا وون است. وجه تسمیه اطلاق ون به چنگ باستانی عیلام،به جنس بدنه ساز مربوط می شود که از چوب این درخت تهیه می شده است. این واژه در عربی به صورت وَن یا صنج وجنک درآمده است (بینش:۱۹:۱۳۷۸)


تصاویری از سنگ نگاره ی کول فرح 

 

موسیقی 3500 ساله ی شوش ( ایلام میانه ) :

نخستین شکل از تصاویر زیر ، با توجه به فرم لباس و نوع کلاه ، یک فرد موسیقی دان را نشان می دهد و بقیه ی تصاویر ، تندیس های کوچک افرادی در حال نواختن عود را نشان می دهد که از سفال قرمز رنگ ساخته شده اند .
این آثار را در سال 1933 در کاوش های دمورگان در تپه ی آکروپولیس در شوش کشف شده اند . این تندیس ها که ساختشان به دوران ایلام میانه ( حدود 1500 پ . م ) باز می گردد ، در حال حاضر در موزه ی لوور پاریس نگاهداری می شوند :

لوح نخست :

اندازه ی تندیس :

ارتفاع : 10/4 سانتی متر
عرض : 3/3 سانتی متر

لوح دوم :

اندازه ی تندیس:

ارتفاع : 9/8 سانتی متر
عرض : 4/1 سانتی متر
لوح سوم :

اندازه ی تندیس :

ارتفاع : 8/6 سانتی متر
عرض : 4/6 سانتی متر

لوح چهارم :

اندازه ی تندیس :

ارتفاع : 9/2 سانتی متر
عرض : 3/1 سانتی متر

درمیان مجسمه های سفالی کشف شده از تمدن عیلامی نیز، چندین تندیس سفالی قالبی وجود دارد که نوازنده هایی را درحال نواختی عود دسته بلند نشان می دهد. چند نمونه منحصر به فرد از این نوع تندیس در موزه لوور پاریس نگهداری می شود و از ۲۴تا۳۱ شماره گذاری شده است. درمجسمه شماره ۲۴، ساعد نوازنده عمود بر بدن و دسته ساز کمی متمایل به بالا است. در این مجسمه ساعد کاملاً از زیر کاسه عبور کرده و محل مضراب در انتهای محدوده یک پنجم دسته قرار گرفته است. کاسه طنینی ساز، بسیار کوچک و دسته ساز به نسبت آن بسیار بلند است.
در مجسمه شماره ۲۶،کاسه ساز کمی بزرگترشده و دسته نسبت کم تری با کاسه یافته است. ساعد هم عمود بر بدن نیست و زاویه ای حدود ۳۰ درجه پیدا کرده است. ساعد گرچه از زیر کاسه رد شده ،اما محل مضراب (مضراب خور)، به کاسه طنینی نزدیک تر است.
آنچه که این مجسمه را منحصر به فرد می کند، تشابه آن با تنبورهای خراسانی و سنت بستن کلاف ابریشم در بالای دسته است.سنتی که در این تندیس نیز دیده می شود. بر این اساس می توان احتمال داد که جنس وتر این سازه ها، ابریشم بوده است.سستی وتر ابریشم واحتمال پاره شدن مکرر وتر، باعث می شد تا وترها به کلافی برسند که همواره در بالای دسته آویزان بوده اند. در ایران و آسیای میانه، سازهای زهی مضرابی که با دست یا مضراب نواخته می شوند و از خانواده لوط ها هستند، عمدتاً وترهایی از جنس روده و کمتر از جنس ابریشم داشته اند و امروزه عموماً جای خود را به سیم های فلزی داده است. با این حال بستن کلاف های تزیینی و آویزهای پارچه ای و یا (گرچه به ندرت) طلسمات و تعویضات در بالای دسته،سنتی است که تا امروز ادامه یافته است و می تواند در این تندیس نیز چنین کارکردی داشته باشد.
تندیس شماره ۲۷ مردی برهنه است که لوط دسته بندی را دردست دارد.ساعد او عمود بربدن قرارگرفته و انگشتانش از زیر کاسه، متمایل به محل مضراب شده است. دسته ساز نیز با زاویه ای حدود ۳۰ درجه به سمت بالا متمایل است. این مجسمه مربوط به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد است.
مجسمه بعدی که با شماره ۳۰ در ویترین نگهداری اشیاء ایرانی در موزه لوور نگهداری می شود، مرد عیلامی است. ساز دست او، کاسه طنینی کوچک تری دارد. زاویه دسته کمتر است و ساعد کاملاً از زیر کاسه عبور کرده و دست جلوتر از کاسه طنینی قرارگرفته و به نظر چیزی شبیه مضراب در دست گرفته است.
از این دوران، مجسمه سفالی دیگری در موزه آبگینه تهران نگهداری می شود که به شماره ۶۵۹ -س ثبت شده است. پیکرسفالی یاد شده ، یک زن نوازنده است و به اواسط هزاره دوم قبل از میلاد تعلق دارد. این تندیس از منطقه جنوب غربی ایران کشف شده واز دوران عیلام میانی به جای مانده است. ساز در این پیکره عمود بر بدن و به صورت افقی کامل قرار دارد. و لوط دارای دسته کوتاهتری است.
وجود تندیس سفالی از نوازنده زن، نشان دهنده موقعیت عام و همه گیر موسیقی، بدون تمایز جنسی و نیز جایگاه زنان تمدن عیلامی نیز هست. این مجموعه تندیس که جملگی سفالی قالبی هستند، می تواند کارکردهای مذهبی عمومی داشته باشد. تولید انبوه و تعداد اشکالی که دارند، آنها را بدل به یک شی عمومی با کارکرد های شبیه به اشیای متداول در آیین ها کرده است.
وجود تندیس سفالی از نوازنده زن، نشان دهنده موقعیت عام و همه گیر موسیقی، بدون تمایز جنسی و نیز جایگاه زنان تمدن عیلامی نیز هست. این مجموعه تندیس که جملگی سفالی قالبی هستند، می تواند کارکردهای مذهبی عمومی داشته باشد. تولید انبوه و تعداد اشکالی که دارند، آنها را بدل به یک شی عمومی با کارکرد های شبیه به اشیای متداول در آیین ها کرده است.

تندیس بانوی نوازنده ی چنگ ؛ شوش – دوران پارتی ؛ موزه لوور پاریس

 

از دوران عیلامی پایانی نیز مجموعه ای از زنگوله ها و زنگ هایی باقی مانده که کارکردهای متعددی ازجمله گردن آویز دام ها و ابزار تفریج کودکان داشته است. نظیر زنگ مفرغی زیویه کردستان متعلق به هزاره یکم پیش از میلاد ویا زنگوله های مفرغی خوردین تهران و لکورز گیلان متعلق به همین دوران.به نظر می رسد زنگوله های تزیینی عمارلو و مارلیک گیلان ، که عموماً به شکل قفس و پرنده هستند از نظر تزیینات و ظرافت و تاکید بر جزئیات، کارکردی متفاوت از گردن آویز دام و تفریح کودکان در زنگوله های سایر نقاط داشته است.
در تمدن عیلامی ، سازهای زهی مضرابی کارکردهای رسمی داشته اند. در این میان حضور چنگ در نقش هایی که از حضور شخص اول و مقام پادشاه باقی مانده، محسوس و معنا دار است. به این اعتبار می توان چنگ را ساز رسمی دربار پادشاهی ایران در ایران باستان قلمداد کرد.موقعیتی که تا پایان دوران ساسانی نیز محفوظ مانده است. در برابر چنگ به عنوان ساز رسمی آیین های درباری،به نظر می سد لوط دسته بلند کارکردهای مذهبی و آیینی داشته است.

[COLOR

=#ff0000]« پایان »[/COLOR]

منابع :
http://en.m.wikipedia.org/wiki/Chogha_Mish

کاوش های باستان شناسی و سازهای باستانی ایران

تاریخ موسیقی ایران – ویکی پدیا

موسیقی 3500 ساله شوش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *